می گذشت از پرده های آسمان فریاد من
برنمی آید کنون از آشیان فریاد من
در جوانی می گذشت از سنگ خارا ناله ام
تیر بی پر شد ز قد چون کمان فریاد من
یک نوا دارم ولی چون بلبل از نیرنگ گل
جلوه دیگر کند در هر دهان فریاد من
نیست چون بلبل، زبانی ناله پر شور من
همچو نی خیزد ز مغز استخوان فریاد من
گرچه صحبت یک نفس باشد جدایی مشکل است
از فراق تیر باشد چون کمان فریاد من
بلبلان را ناله من بر سر شور آورد
من چو نالم خیزد از چندین زبان فریاد من
می خورم افسوس بر عهدی که بودم در چمن
در قفس نبود ز هجر آشیان فریاد من
می شود هر برگ سبز او زبان بلبلی
پهن گردد گر به صحن گلستان فریاد من
ابر نتوانست گشتن سرمه آواز رعد
چون شود در پرده های دل نهان فریاد من؟
من به امید تو گاهی می شدم دستانسرا
تا تو رفتی شد غریب گلستان فریاد من
سرکش افتاده است آن رعنا، وگرنه سرو را
سر به گلشن داد چون آب روان فریاد من
کی چنین آواره می شد فکر من هر جانبی؟
مستمع می یافت گر در اصفهان فریاد من
کوه چون ابر بهاران روی در صحرا نهد
گر شود با رعد صائب همعنان فریاد من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ابراز احساسات عمیق خود میپردازد و از فقدان عشق و جدایی سخن میگوید. او فریاد و نالهاش را که از عمق وجودش نشأت میگیرد، توصیف میکند و میگوید که این صدا در کنار زیباییهای طبیعی چقدر دردناک و گوشنواز است. از بلبل به عنوان نمادی از عشق و احساسات پرشور یاد میکند و نشان میدهد که نالهاش مانند ناله بلبلان در باغ است، اما از آن سو، درد جدایی و فراق او را به شدت آزار میدهد. شاعر با اشاره به زیباییهای زندگی و سرسبزی باغ اشاره میکند که این زیباییها در غیاب عشق و محبوبیت بیمعنا میشوند. در نهایت، او از امید و آرزو برای وصال سخن میگوید و به عمق احساس درد و تنهایی خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: صدای من در حال عبور از آسمان است، اما اکنون از جایگاه خود نمیتواند فریاد بزند.
هوش مصنوعی: در جوانی، وقتی از سنگ سخت می گذشتم، صدای ناله ام مثل تیری بدون پر بود که از قد بلندم مانند کمان به بیرون پرتاب می شد.
هوش مصنوعی: من یک آهنگ دارم، اما مانند بلبل، گل با نیرنگ خود جلوههای مختلفی نشان میدهد. صدای من در هر جایی مانند فریادی طنین انداز است.
هوش مصنوعی: هیچ موجودی مانند بلبل، زبانی ندارد که نالهای پرشور و احساسات عمیق من را بیان کند. ناله من همچون صدای نی از عمق وجودم برمیخیزد و فریاد میزند.
هوش مصنوعی: هرچند که تنها یک نفس فاصله باشد، ولی جدایی از همدیگر بسیار سخت است. فریاد من مانند تیر است که از کمان رها میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که من ناله میزنم، بلبلان را به سر و شوری میآورد. هرگاه من آواز سر میدهم، صدای من از زبانهای مختلف برخاسته و به فریاد تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر عهدی که روزگاری در باغ داشتم، افسوس میخورم. در آن زمان، در قفس نبودم و صدای فریاد من به خاطر جدایی از آشیانهام بلند بود.
هوش مصنوعی: هر برگ سبز او میتواند به شکلی شبیه به صحبت کردن بلبل، صدای دلنوشین من را در باغ گلستان پخش کند، اگر در آنجا فریاد بزنم.
هوش مصنوعی: ابر نتوانست به اندازه صدای رعد در دلهای پنهان من فریاد کند.
هوش مصنوعی: من به خاطر امیدی که به تو داشتم، گاهی به دستانسرا میرفتم، اما حالا که تو رفتهای، گلستان برای من غریب و بیروح شده و فریاد من به گوش کسی نمیرسد.
هوش مصنوعی: زیبای سرکش، در حال حاضر در افت و خیزی است و اگر چنین نبود، سرو را به باغ گل میسپرد؛ مانند آب روان، صدای فریاد من به گوش میرسید.
هوش مصنوعی: آیا کسی به این اندازه آواره و در فکر دیگران میشد؟ اگر کسی در اصفهان صدای من را میشنید، شاید میتوانست به من گوش دهد.
هوش مصنوعی: کوه در بهار مانند ابرها بر روی دشت میافتد؛ اگر با صدای رعد، فریاد من همصدا شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.