شد در ایام کهنسالی گرانتر خواب من
در کف آیینه لنگردار شد سیماب من
صبح بیداری شود گفتم مرا موی سفید
پرده دیگر شد از غفلت برای خواب من
بس که با گرد خجالت طاعتم آمیخته است
خاک می لیسد زبان شمع در محراب من
تا نپیوندم به دریا، نیست آسایش مرا
می کند گرد یتیمی خاک را سیلاب من
پیچ و تاب رشته برمی داشت دست از گوهرم
تشنه ای سیراب می گردید اگر از آب من
همچو پیکان در تن از بی طاقتی در گردش است
از کجا تا سر برون آرد دل بی تاب من
گرچه از سرگشتگان این محیطم عمرهاست
نیست غیر از مشت خاری حاصل گرداب من
دارد از زورآوری خم در خم صید نهنگ
سر فرو نارد به صید ماهیان قلاب من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجارب خود در دوران کهنسالی و خواب و بیداری میپردازد. او به تأثیر غفلت و خوابهای ناپایدار بر زندگیاش اشاره میکند و احساس یتیمی و تنهایی را در خود حس میکند. او با استفاده از تصاویر زیبا و استعاری، تخلیه روحی و غم و اندوهی را توضیح میدهد که در نتیجه سالها تلاش و ناملایمات به دست آورده است. در نهایت، شاعر به احساسات عمیق و درونی خود و تلاش برای یافتن آرامش در وجودش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در سالهای پیری، خوابهای من ارزشمندتر شده و حالا در آینه، شفافیتهای من مانند جیوه، ناپایدار و بیقرار شده است.
هوش مصنوعی: صبح که بیدار شدم، به خودم گفتم که موی سفیدم نشانهای از غفلت من شده و حالا وقت آن است که دیگر خواب نمانم.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت خجالت و شرمندگیام، خاکی که بر سرم ریخته شده است، همچون شراب در حال نوشیدن است و زبان شمع مانند نمازگزار در محرابم میلزد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دریا نروم، آسایشی ندارم. سیلاب، گرد و غبار یتیمی را به هم میریزد.
هوش مصنوعی: رشتهای که در دست دارم، پیچ و تاب میخورد و مرا از خداوند دلیل و موجب سیراب شدن تشنهای میسازد. اگر آب من در دسترس او باشد، میتواند سیراب شود.
هوش مصنوعی: دل بی تاب من مانند پیکانی است که از شدت بیتابی در حال حرکت است و نمیداند از کجا به سمت بیرون پرتاب خواهد شد.
هوش مصنوعی: هرچند سالها در اینجا سرگردان و در گشت و گذار بودهام، اما جز یک مشت خار و درد، چیزی از این دریاچهی پرآشوب نصیبم نشده است.
هوش مصنوعی: در اثر قدرت و تسلط خود، به مانند نهنگی در دریا، سرش را به زیر میآورد و به دنبال گرفتن ماهیها با قلاب من میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه گرمی هست دایم در دل بی تاب من
نیست هرگز بی چراغی گوشه محراب من
شورشی دارم که می پاشم چو ابر از یکدگر
کوه قاف آید اگر پیش ره سیلاب من
شوربختی بین که ریزد بحر با چندین گهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.