به وحشت ز دنیا سلامت گزیدم
به دامن کشیدن گل از خار چیدم
حجاب دل و دیده روشنم شد
چو نرگس به جز پشت پا هر چه دیدم
ز آزادگی جمله تن دست گشتم
که چون سرو دامن ز گلزار چیدم
برآوردم از جیب هر روزنی سر
به هر کوچه چون مهر تابان دویدم
امیدم ز مشق جنونی که کردم
به آن مد آهی است کز دل کشیدم
زهستی جدا شو که این راه را من
به مقراض قطع تعلق بریدم
به یک فرد بسته است صد دفتر اینجا
به خود تا رسیدم به عالم رسیدم
ازان گشت شیرین چو گوهر کلامم
که از بحر هر تلخ و شوری چشیدم
ازان شیر گیرم که در عهد طفلی
ز بی شیری انگشت خود را مکیدم
ادب بود منظور، نه تن پرستی
اگر خار راه تو از پا کشیدم
تو با هر که خواهی برو آشنا شو
که من خیری از آشنایی ندیدم
نصیب من از قرب این لاله رویان
بساطی است کز داغ بر سینه چیدم
مرادم تو بودی ز سیر و اقامت
ز هر جا گذشتم، به هر جا رسیدم
مده صائب از دست دامان وحشت
که من از رمیدن چنین آرمیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و رهایی از وابستگیها و دنیا است. شاعر به تصویری از آنچه که از طریق تلاش و تجربه به دست آورده، اشاره دارد. او از رنجها و تلخیهایی که چشیده سخن میگوید و با یادآوری دوران کودکی، به نوعی از بینیازی و آزادی در زندگی دست یافته است. او به این نکته اشاره میکند که هدفش رسیدن به معرفت و حقیقت است، نه صرفاً پرستش جسم و ظواهر. در نهایت، شاعر به تنهایی و استقلال خود تأکید میکند و از آشناییهای سطحی و وابستگی به دیگران پرهیز میکند، تا به درک عمیقتری از زندگی و وجود خود برسد.
هوش مصنوعی: من از ترس دنیا به آرامش رسیدم و با وجود سختیها و مشکلات، زیبایی را از آن میچینم.
هوش مصنوعی: زمانی که دل و چشمم شفاف و روشن شد، مانند نرگسی که گل میدهد، تنها چیزی که دیدم پشت پا بود و دیگر هیچ.
هوش مصنوعی: به خاطر آزادگی و بزرگمنشیام، مانند درخت سرو که از باغ گلها میچینم، دامن خود را با زیباییها پر کردهام.
هوش مصنوعی: هر روز از جیبم چیزی را بیرون میآورم و مانند آفتاب در هر کوچه به سرعت حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: امید من از نوشتن این دیوانگی که انجام دادم، به آن نالهای است که از دل برآمده است.
هوش مصنوعی: از زندگی جدا شو، زیرا من این مسیر را با قاطعیت قطع کردهام.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یک فرد با همه تجربیات و دانشهایی که دارد، به واقعیتی عمیقتر دست مییابد. هر یک از آن تجربیات مانند دفترهایی هستند که به او کمک میکنند تا به درک بهتری از جهان برسد. به نوعی، زندگی و تجارب شخصی او به وسیلهی این "دفترها" شکل گرفته و او را به سطح جدیدی از فهم و آگاهی میرساند.
هوش مصنوعی: از آنجا که کلامم همچون گوهر شیرین است، از تمامی تلخیها و شورهایی که از دریا چشیدهام، به این نتیجه رسیدهام.
هوش مصنوعی: من از آن مایه میگیرم که در دوران کودکی، به خاطر نداشتن شیر، انگشت خود را میمکیدم.
هوش مصنوعی: منظور من از این کار نه تنبلی و عدم فعالیت است، بلکه رعایت ادب و احترام است. اگر برای راحتی تو، از پاهایم خارها را کنار بزنم، این به خاطر ادب و احترام به توست.
هوش مصنوعی: میتوانی با هر کسی که میخواهی ارتباط برقرار کنی و آشنا شوی، چون من از هیچ دوستی و آشنایی بهرهای نبردم.
هوش مصنوعی: قسمت من از نزدیکی این گلهای زیبا تنها یک فرش است که از داغ دل بر سینهام چیدهام.
هوش مصنوعی: من به دنبال تو بودم و در سفرها و توقفهایم، هر جا که رفتم و به هر مکانی که رسیدم، تو در ذهن و قلبم بودی.
هوش مصنوعی: از چنگال ترس و وحشت رها نشو، زیرا من از فرار کردن از این وضعیت به آرامش رسیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.