دلم سیاه شد از بس که برکتاب گذشتم
کدام روز سیه بود کز شراب گذشتم؟
چو نیست حاصل من غیر آه و ناله، چه حاصل
که چون قلم به سراپای هر کتاب گذشتم
دلم فرود نیامد به هر چه چشم گشودم
چو آفتاب براین عالم خراب گذشتم
کدام کار که آسان نشد به همت عشقم؟
اگر بر آتش سوزان زدم ز آب گذشتم
زمین مپرس کز این بحر بیکنار چه دیدی
که چشم بسته ازین بحر چون حباب گذشتم
نگشت روزی من مفت صائب اینهمه معنی
چو اشک گر مرو از پرده های خواب گذشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، بیانگر حسی عمیق از ناامیدی و یأس است. شاعر از تجربههای تلخ و گذراندن روزهای سیاه زندگی سخن میگوید و احساس میکند که هیچ چیز ارزشمندی به دست نیاورده جز آه و ناله. او در جستجوی معنا و برکت، احساس میکند که هر بار که به چیزی نگاه میکند، امیدش کاهش مییابد. عشق و تلاشهایش نیز ثمرهای نداشته و او در بحر تنهایی و ناامیدی غوطهور است. در نهایت، شاعر میفهمد که روزهایش بدون ارزش و به دور از فهم عمیق گذرانده شدهاند.
هوش مصنوعی: دل من از یادآوری روزهای تلخ و سیاه پر از غم و اندوه پر شد. دیگر نمیدانم کدام یک از روزها اینقدر بد و غمانگیز بود که مجبور شدم از شراب، که نشانهی شادی و سرور است، بگذرم.
هوش مصنوعی: وقتی که نتیجهای جز اندوه و ناله ندارم، چه فایدهای دارد که وقتی قلم را روی هر کتاب میگذرانم، هیچ چیز به دست نمیآورم؟
هوش مصنوعی: دل من هرگز از چیزهایی که دیدم ناراحت نشد، همچون آفتابی که بر این دنیای ویران میتابد، به همه چیز گذشتم.
هوش مصنوعی: هیچ کاری نیست که به خاطر تلاش و عشق من آسان نشده باشد. حتی اگر در آتش سوزان رفتهام، از سختیها عبور کردهام.
هوش مصنوعی: به زمین نگاه نکن و از من نپرس که در این دریا بیکران چه دیدهام. من بدون باز کردن چشمهایم مانند حبابی از این دریا گذر کردهام.
هوش مصنوعی: این روزها، لحظههای من بیفایده نیست و مثل اشک، وقتی که از پردههای خواب عبور میکنم، معانی زیادی را کشف میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قسم به ساقی کوثر که از شراب گذشتم
زباده شفقی همچو آفتاب گذشتم
حجاب چهره مقصود بود شیشه و ساغر
نظر بلند شد، ازعالم حجاب گذشتم
کشیده بود به دام فریب، عالم آبم
[...]
ز خود تهی شدم از عالم خرابگذشتم
چه سحر بود که برکشتی از سراب گذشتم
شرار بود که در سنگ بود آینهٔ من
به خویش دیر رسیدم که از شتاب گذشتم
عنان به دست تپیدن ندارد عزم سپندم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.