برون نمی برد از فکر دوست عالم آبم
نقاب دولت بیدار نیست پرده خوابم
جگر گداز محیط است داغ تشنگی من
کلاه گوشه به دریا شکسته موج سرابم
به خوان چرخ نکردم دراز دست تهی را
نداشت کاسه در یوزه پیش بحر حبابم
اگر چه روی مرا داشت روزگار بر آتش
چه خون که در دل آتش نکرد اشک کبابم
نیم چو آینه مه رهین پرتو منت
چو مهر باهمه آفاق روشن است حسابم
چو ماه عید نشد راست قامتم ز تواضع
همان سپهر دهد خاکمال همچو رکابم
ز بی تهی نرسیدم به غور بحر حقیقت
به فکر پوچ بسر رفت روزگار حبابم
ز خشک مغزی میناچه خون که در جگرم نیست
خوش آن زمان که به مینای غنچه بود گلابم
خم سپهر برین می کند تلاش شکستن
مگر به خانه زور آمده است باده نابم؟
همان ز طعن خطا نیستم خلاص چو صائب
گرفت روی زمین را اگر چه فکر صوابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر میپردازد. شاعر به سرنوشت خود و عدم تحقق آرزوهایش اشاره دارد و از تشنگی و حسرتی که در دل دارد سخن میگوید. او از تلاش بینتیجهاش برای رسیدن به حقیقت و معنای زندگی صحبت میکند و به تضاد بین واقعیت و آرزوها اشاره دارد. در نهایت، شاعر با تأکید بر ناکامیهایش، به نوعی پذیرش ناامیدی و عدم توانایی در رسیدن به خواستههایش میپردازد.
هوش مصنوعی: دوست در فکر و ذهن من نمیرود و من از دنیا جدا هستم. حالت من شبیه به کسی است که در یک خواب عمیق به سر میبرد و واقعیت را نمیبیند.
هوش مصنوعی: درد شدیدی از تشنگی در دل دارم که مانند داغی سوزان است. در گوشهای نشستهام و مانند یک سراب، در کناره دریا، در انتظار آب هستم.
هوش مصنوعی: در سفرهای که برپا کردهام، دست دراز نکردم، زیرا که تهی و بیچیز ماندهام و مانند حبابی در دریا هستم.
هوش مصنوعی: هرچند که زندگی با من خوش نبود و به من رو نکرد، اما بر اثر غم و درد شدیدی که در دل دارم، اشکهای من مانند کبابی در آتش میسوزد.
هوش مصنوعی: نیم مثل آینهای هستم که درخشش تو را منعکس میکند. مانند خورشید که با نورش همه جا را روشن میکند، وجود من هم به خاطر تو روشن و محسوب میشود.
هوش مصنوعی: وقتی ماه عید به درستی پیدا نشود، قامت من به خاطر تواضع به شکل زانویی مینشیند و مثل رکاب، سینهام به زمین کشیده میشود.
هوش مصنوعی: به دلیل خالی بودن از عمق و دانش، نتوانستم به عمق حقیقت برسم و وقت من به بیهودگی گذشت مانند حبابی که هیچ ماندگاری ندارد.
هوش مصنوعی: من از بیحالی و کمخونی خود رنج میبرم، اما در زمانهایی که به مانند غنچهای تازه بودم و گلابی خوشبو بودم، احساس بهتری داشتم.
هوش مصنوعی: آسمان با تمام قدرتش تلاش میکند تا مرا از پای درآورد، اما آیا این باده خالص که در دست دارم، به منزلت و قدرت چنان بلایی رسیده است؟
هوش مصنوعی: من از انتقادات و قضاوتهای نادرست رهایی نخواهم یافت، زیرا اگرچه به درستی فکر میکنم، اما در دنیای واقعی ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز سوز سینه کبابم، ز سیل دیده خرابم
تو شمع بزم کسانی و من در آتش و آبم
مرا عقوبت هجر تو بهتر از همه شادیست
تو راحت دگران شو، که من برای عذابم
بدیگران منشین و بجان من مزن آتش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.