ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم
فیض شکر از تلخی بادام گرفتیم
دل صاف نمودیم به نیک و بد ایام
فیض دم صبح از نفس شام گرفتیم
ناکامی جاوید چو در کام جهان بود
از کام جهان دست به ناکام گرفتیم
در رهگذر سیل فنا خواب حرام است
رفتیم برون از فلک آرام گرفتیم
بر کنگره عرش ضرورست کمندی
چون شانه سر زلف دلارام گرفتیم
رفتیم ازین قلزم خونین به کناری
زین معرکه خود را به لب بام گرفتیم
دیدیم که پرگار فلک در کف ما نیست
چون نقطه درین دایره آرام گرفتیم
زهاد گرفتند ره گلشن فردوس
ما گردن مینا و لب جام گرفتیم
کردیم دل سنگدلان را به سخن نرم
از ریگ روان روغن بادام گرفتیم
در دست فلاخن نکند سنگ اقامت
ما زیر فلک بهر چه آرام گرفتیم؟
صائب ز سر میوه فردوس گذشتیم
تا بوسه تلخ از دهن جام گرفتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تفکرات و تجربیات خود در زندگی اشاره میکند. او میگوید که برغم دشواریها و تلخیها، از لذتها و زیباییهای زندگی بهرهمند شده است. با وجود ناکامیها و مشکلات، او تلاش کرده که در دنیای پر از تغییرات و فنا، آرامش را پیدا کند و به حقیقت دست یابد. شاعر به زیباییهای عشق و خوشیهای زندگی نیز اشاره میکند و نشان میدهد که تلاش کرده دل سنگدلها را نرم کند. در نهایت، او به این نکته میرسد که در زندگی با وجود تلخیها، همچنان میتوان شیرینی و لذت را تجربه کرد.
هوش مصنوعی: ما به جای اینکه از کلمات محبتآمیز استفاده کنیم، با دشنام و کلمات تند به هم نزدیک شدیم و از این تلخی، برای خودمان لذتی به دست آوردیم.
هوش مصنوعی: دل خود را برای هر دو جنبه خوب و بد روزگار پاک کردیم و در نور صبح، از نسیمی که شب به ما داد، بهرهمند شدیم.
هوش مصنوعی: اگر ناکامی ابدی در حیات دنیا وجود دارد، از لذات دنیا دست کشیدیم.
هوش مصنوعی: در مسیر سیل نابودی، خواب و آرامش مجاز نیست، ما از آسمان خارج شدیم و آرامش را به دست آوردیم.
هوش مصنوعی: بر بلندای آسمان، لازم است که بند و زنجیری داشته باشیم، مانند گیسوی دلبر زیبایی که در دست داریم.
هوش مصنوعی: از این دریاچه پر از خون فاصله گرفتیم و خود را به بالای بام رساندیم.
هوش مصنوعی: ما متوجه شدیم که کنترل و تعیین سرنوشتمان در دست ما نیست؛ بنابراین، مانند نقطهای که در مرکز دایره قرار دارد، در آرامش میمانیم و به جریان زندگی تن میدهیم.
هوش مصنوعی: زاهدان از بهشت و گلستان ما دور شدند، ولی ما گردن مینا و لب جام را در دست گرفتیم و از نعمتهای زندگی لذت میبریم.
هوش مصنوعی: با کلامی دلنشین و نرم، دلهای سنگی و سفت را نرم کردیم و مانند روغن بادام که از ریگ روان گرفته میشود، لطافت و نرمی را به آنها هدیه دادیم.
هوش مصنوعی: در دستان فلاخن، سنگی که قرار است پرتاب شود، نشان میدهد که ما در این دنیا چه مدت میتوانیم جا بمانیم؟ زندگی ما تحت چه شرایطی آرام گرفته است؟
هوش مصنوعی: ما از میوههای بهشتی عبور کردیم تا تلخی بوسهای را از دهان جام تجربه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم
اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم
در آتش تیمار تو تا سوخته گشتیم
در کنج خرابات می خام گرفتیم
از مدرسه و صومعه کردیم کناره
[...]
ما ترک رضای دل خودکام گرفتیم
در زاویه نیستی آرام گرفتیم
بدنامی و آوارگی ما چو ز دل بود
ترک دل آواره بدنام گرفتیم
دل زحمت خود برد ز ما و ز بلا رست
[...]
از صبر عنان دل خود کام گرفتیم
آن طایر وحشی به همین دام گرفتیم
بردانه نا پخته دویدیم چو آدم
ما کار خود از روز ازل خام گرفتیم
هر چند چو دستار شد از گریه بسیار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.