از صبر عنان دل خود کام گرفتیم
آن طایر وحشی به همین دام گرفتیم
بردانه نا پخته دویدیم چو آدم
ما کار خود از روز ازل خام گرفتیم
هر چند چو دستار شد از گریه بسیار
از دیده خود جامه احرام گرفتیم
بودیم سبکسر چو سپند از رگ خامی
از سوختگی دامن آرام گرفتیم
دیدیم زمین تخته مشق است فلک را
ننشسته درین خانه ره بام گرفتیم
شد لخت جگر تا به لب خویش رساندیم
هر لقمه که از خلق به ابرام گرفتیم
مخمور ز نقل و می روشن نگرفته است
فیضی که ازان چشم چو بادام گرفتیم
سودیم به گردون کله از فخر چو خورشید
تا بوسه چند از لب آن بام گرفتیم
از چشمه کوثر طمع خام نداریم
ما داد خود اینجا ز لب جام گرفتیم
چون فاخته از رتبه اقبال محبت
جا در بر آن سرو گل اندام گرفتیم
پروانه صفت صدق طلب رهبر ما شد
صائب خط پروانگی از شام گرفتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات و تجربیات خود در زندگی میپردازد. او از صبر و تلاش برای رسیدن به محبوب سخن میگوید و به دامهایی که در این مسیر افتاده، اشاره میکند. همچنین، از چالشها و رنجهایی که در طول زندگی متحمل شدهاست، یاد میکند و نحوهی تجربه و یادگیری از آنها را توصیف میکند.
شاعر با ذکر تصاویری از سوختگی و آسیبدیدگی، بر سرزنده بودن خود تأکید دارد و به روزهای پراشتباه و ناپختگی انسانها اشاره میکند. او همچنین به عشق و محبت پرداخته و نقش آن را در ارتقاء فردی و اجتماعی مورد تأکید قرار میدهد. در نهایت، شاعر به کمالطلبی و جستجوی حقیقت در زندگی اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه به دنیای عشق و دیانت قدم گذاشته است.
هوش مصنوعی: به علت صبر و تحملی که داشتیم، توانستیم دل خود را کنترل کنیم و در نهایت، آن پرندهی وحشی را که به دنبال آزادی و بیقیدی بود، به دام انداختیم.
هوش مصنوعی: به سرعت و بیفکری به سوی اقداماتی رفتیم، مانند آدمی که هنوز نادان است. ما از همان ابتدا کار خود را به شکل ناپخته و نارس آغاز کردیم.
هوش مصنوعی: با اینکه به خاطر اشکهای زیاد چهرهام مانند دستاری پوشانده شده است، از چشمانم لباس احرام به تن کردهایم.
هوش مصنوعی: ما در زمانی بیپروا و بیفکر بودیم، مانند گیاهان نرم و تازهای که به آسانی آسیب میبینند. اما با گذر زمان و تجربه درد و شورش، آرامش را به دست آوردیم.
هوش مصنوعی: ما مشاهده کردیم که زمین مانند تختهای برای نوشتن است و آسمان در اینجا سکون ندارد، پس تصمیم گرفتیم که از این مکان به سوی قله و بلندیها حرکت کنیم.
هوش مصنوعی: زمانی که به لب خود نزدیک شدیم، دل ما چنان گرسنه و ناامید شده بود که هر لقمهای که از دیگران دریافت کردیم، برای ما مانند یک چالش و زحمت بزرگ به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شاعر به حالت شگفتانگیزی اشاره دارد که در آن، نوشیدن مشروبات الکلی و لذتهای زندگی او را به وجد آورده است. او میگوید که هنوز تحت تأثیر این حال و هوا قرار نگرفته و این حالت شادابی و نشاط را نه فقط از شراب، بلکه از چشمان زیبا و برافروختهای که شاید به مانند بادام هستند، بهدست آورده است. این چشمها برای او منبعی از لذت و زیباییاند و او به نوعی در این لحظه غرق در شادی و سرخوشی است.
هوش مصنوعی: من به خاطر افتخار و غرورم مثل خورشید در آسمان درخشان شدم و برای به دست آوردن چند بوسه از لبهای آن معشوقه برفراز، تلاش زیادی کردم.
هوش مصنوعی: ما به دنبال بهرهبرداری از نعمتهای ناب و ابدی نیستیم؛ بلکه در اینجا با در دست داشتن جام، از خوشی و زیبایی لذت میبریم.
هوش مصنوعی: پیشرفت و موفقیت را مانند فاختهای تجربه کردیم که از عشق و محبت به سوی آن سرو خوشاندام راه پیدا کردهایم.
هوش مصنوعی: سروده تلاش و صداقت پروانه را به تصویر میکشد که به دنبال رهبری راستین است. او از شام الهام میگیرد و خط پروانگی را از آنجا میآموزد، نشاندهندهی جستجو و حرکت به سمت نور و حقیقت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم
اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم
در آتش تیمار تو تا سوخته گشتیم
در کنج خرابات می خام گرفتیم
از مدرسه و صومعه کردیم کناره
[...]
ما ترک رضای دل خودکام گرفتیم
در زاویه نیستی آرام گرفتیم
بدنامی و آوارگی ما چو ز دل بود
ترک دل آواره بدنام گرفتیم
دل زحمت خود برد ز ما و ز بلا رست
[...]
ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم
فیض شکر از تلخی بادام گرفتیم
دل صاف نمودیم به نیک و بد ایام
فیض دم صبح از نفس شام گرفتیم
ناکامی جاوید چو در کام جهان بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.