گنجور

 
صائب تبریزی

هرگز به خراش جگری شاد نگردیم

گر تیشه شویم امت فرهاد نگردیم

تا محمل لیلی نشود سلسله جنبان

ما همچو جرس مشرق فریاد نگردیم

آزادگی و بی ثمری جامه فتح است

چون سرو چرا از ثمر آزاد نگردیم؟

تا پا نکشیم از گل لغزنده تعمیر

چون نکهت گل همسفر باد نگردیم

مشهور سخن سنج بود بلبل این باغ

صائب ز چه گرد فرح آباد نگردیم؟

 
 
 
حزین لاهیجی

غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم

هر چند قفس بشکند آزاد نگردیم

تا رخت به دریا نکشد قافله ما

خاموش چو سیلاب ز فریاد نگردیم

کام دل ما بسته به کام دل یار است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه