ما زهر را به جبهه بگشاده چون کشیم؟
خمیازه را به چاشنی باده چون کشیم؟
از کوه قاف بال پریزاد عاجزست
بار جهان به خاطر آزاده چون کشیم؟
در فکر آسمان و زمینیم روز و شب
با این غبار ودود، نفس ساده چون کشیم؟
ما خون ز دست یار به صد ناز خورده ایم
از دست دیگران قدح باده چون کشیم؟
دریا و موج تشنه آمیزش همند
از عشق دامن دل آزاده چون کشیم؟
طوفان به بادبان ننهفته است هیچ کس
بر روی شید، پرده سجاده چون کشیم؟
ما ره به خط بی قلم یار برده ایم
منت ز حرفهای قلم زاده چون کشیم؟
فرمان قتل نیست چو پروانه مراد
ما ناز نوخطان ز رخ ساده چون کشیم؟
صائب بهشت جای خس و خار خشک نیست
زهاد را به انجمن باده چون کشیم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساغر ز دست مردم آزاده چون کشیم
لبریز گشته ایم ز خون، باده چون کشیم
ما روی گرم را، دل و جان وقف کرده ایم
این تحفه پیش ابروی نکشاده چون کشیم
دل را نداده اند و عنانش به دست اوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.