ما درد را به ذوق می ناب می کشیم
از آه سرد منت مهتاب می کشیم
از حیف و میل پله میزان ما تهی است
از سنگ، ناز گوهر سیراب می کشیم
پاکی است شرط صحبت پاکیزه گوهران
پیش از پیاله دست و دهن آب می کشیم!
بر خاک تشنه جرعه فشانی عبادت است
ما باده را به گوشه محراب می کشیم
از آب زندگی نکشد هیچ تشنه لب
نازی که ما ز خنجر سیراب می کشیم
داریم با کجی طمع راستی ز خلق
گوهر برون ز بحر به قلاب می کشیم
نتوان به خار و خس ره سیلاب را گرفت
دست ازعنان این دل بیتاب می کشیم
ترسانده است دولت بیدار چشم ما
از بخت خفته ناز شکر خواب می کشیم
از رفتن حیات که بودیم دلگران
امروز ناز آمدن آب می کشیم
ما خواب را به دیده خود تلخ کرده ایم
شیر و شکر ز ساغر مهتاب می کشیم
صائب به زور گریه بی اختیار، ما
در گوش بحر حلقه گرداب می کشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما درد را به ذوق می ناب میکشیم
از آه سر منت مهتاب میکشیم
از حیف و میل، پلهٔ میزان ما تهی است
از سنگ، ناز گوهر سیراب میکشیم
پاکی است شرط صحبت پاکیزه گوهران
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.