غزل شمارهٔ ۵۸۵۴
چندین کتاب در گرو باده کرده ایم
تا از غبار، صفحه دل ساده کرده ایم
امروز نیست دست سبو زیر بار ما
دایم مدد به مردم افتاده کرده ایم
از ترکتاز حادثه از جا نمی رویم
بر گرد خود حصار، خم باده کرده ایم
در آفتاب زرد خزان خنده می زنیم
خود را چو سرو از ثمر آزاده کرده ایم
دشمن ز سنگ خاره اگر ساخته است دل
ما هم ز شیشه جوشنی آماده کرده ایم
راز دو کون در نظر ما دو عینک است
تا همچو آبگینه ورق ساده کرده ایم
صائب به طرف جبهه ما نیست چین منع
ما قفل خانه از دل بگشاده کرده ایم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...