ما هوش خود به باده گلرنگ داده ایم
گردن چو شیشه بر خط ساغر نهاده ایم
بر روی دست باد مرا دست سیر ما
چون موج تا عنان به کف بحر داده ایم
یک عمر همچو غنچه درین بوستانسرا
خون خورده ایم تا گره دل گشاده ایم
از زندگی است یک دو نفس در بساط ما
چون صبح ما ز روز ازل پیر زاده ایم
بر هیچ خاطری ننشسته است گرد ما
افتاده نیست خاک، اگر ما فتاده ایم
چون طفل نی سوار به میدان اختیار
در چشم خود سوار ولیکن پیاده ایم
عمری است تا به پای زمین گیر همچو سنگ
در رهگذار سیل حوادث فتاده ایم
چون سبزه پا شکسته این باغ نیستیم
ز آزادگی چو سرو به یک پا ستاده ایم
گوهر نمی فتد ز بها از فتادگی
سهل است اگر به خاک دو روزی فتاده ایم
صائب بود ازان لب میگون خمار ما
بیدرد را خیال که مخمور باده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ زندگی و احوالات انسانی است. شاعر بیان میکند که ما هوش و اندیشه خود را به شراب خوش رنگ دادهایم و خود را به شیشهای تشبیه کردهایم که بر روی ساغر است. او اشاره دارد که در طول زندگی مانند غنچهها صبر کردهایم و در پی گشایش دلها خون خوردهایم. زندگی برای ما فقط چند نفس بیشتر نیست و از زمان آغاز زندگیمان پیر شدهایم. هیچ کس به خاطر ما غصه نمیخورد و اگر به زمین افتادهایم، گردی بر ما نیست. شاعر تشبیه میکند که ما مانند کودکی هستیم که در میدان زندگی سوار است، اما در واقع پیادهایم. او همچنین به سختیهای زندگی و حوادثی که بر ما میگذرد اشاره میکند و میگوید افتادگی دلیل بر بیارزشی نیست. در پایان به زیبایی و آزادی، به مانند سروهایی که ایستادهاند، و به تأثیر گلهای زندگی بر حال و احوال ما تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ما عقل و درک خود را برای لذت از شراب خوش رنگ تقدیم کردهایم و گردنمان را مانند شیشهای نگه داشتهایم که بر لبهساغر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تصویرگری وضعیتی پرداخته است که در آن فرد احساس آزادی و پرواز دارد. او به باد و موج اشاره میکند و بیان میکند که به شدت تحت تاثیر این نیروهاست. این احساس میتواند نمادی از رهایی و شناوری در زندگی باشد، گویی تمام وجودش در دستان طبیعت است و او قادر است به سادگی و آرامی به سوی آزادی حرکت کند. در نهایت، او به ابعاد وسیعتر زندگی و ارتباطش با دریا اشاره میکند، که نشاندهنده ژرفا و بینهایتی است که در تجربهاش وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما سالها مانند غنچهای در این باغ، زخمها و دردها را تحمل کردهایم تا سرانجام بتوانیم دل خود را از قید و بندها رها کنیم و احساساتمان را آزاد نماییم.
هوش مصنوعی: زندگی ما تنها به دو نفس کوتاه شبیه است، چرا که مثل صبح، از آغاز خلقت به دنیا آمدهایم و در واقع همیشه در حال پیر شدن هستیم.
هوش مصنوعی: هیچ کس به فکر ما نیست و گرد و غباری هم بر ما نشسته، اگرچه ما خودمان به زمین افتادهایم.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که ما مانند یک کودک در دنیای تصمیمگیریها هستیم. اگرچه در ذهن و خیال خود سوار بر آن میدان و قدرت هستیم، اما در عمل و واقعیت هنوز توانایی لازم را نداریم و در واقع در جایگاه ضعف قرار داریم.
هوش مصنوعی: سالهاست که مانند سنگی در مسیر سیلاب حوادث، بیحرکت و زمینگیر شدهایم.
هوش مصنوعی: ما مانند سبزهای که در این باغ پژمرده شده، نیستیم. از آزادگی و رهایی، مانند سروی که به یک پا ایستاده، با استقامت هستیم.
هوش مصنوعی: اگر سنگهای قیمتی بر اثر افتادن و سقوط از ارزش خود کاسته نمیشوند، پس ناراحت نباشید اگر ما نیز برای مدتی به زمین افتاده و در وضعیت دشواری قرار گرفتهایم.
هوش مصنوعی: لبهای میگون و زیبا که برای ما بیدرد، شبیه به خیالها و تصورات خمیری است، نشاندهنده این است که ما در عالم مستی و نشئگی ناشی از باده زندگی میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.