یک عمر پشت دست به دندان گرفته ایم
تا بوسه ای ازان لب خندان گرفته ایم
گردیده است در نظر ما جهان سیاه
تا جرعه ای ز چشمه حیوان گرفته ایم
افتاده ایم در ته پا سالها چو مور
تا جا به روی دست سلیمان گرفته ایم
در بوته گداز چو مه آب گشته ایم
کز خوان آفتاب لب نان گرفته ایم
ما را ز چوب منع مترسان که همچو صبح
ما تیغ آفتاب به دندان گرفته ایم
آورده است معنی بیگانه رو به ما
تا ترک آشنایی یاران گرفته ایم
انگشت حیرتی است که داریم در دهن
کامی که ما ازان لب خندان گرفته ایم
چون دست ما ز چاک گریبان شود جدا؟
گستاخ دامن مه کنعان گرفته ایم
نگرفته است خضر ز سرچشمه حیات
کامی که ما ز چاه زنخدان گرفته ایم
چون صبح از عزیمت صادق به یک نفس
روی زمین به چهره خندان گرفته ایم
دلگیر نیستیم ز بخت سیاه خویش
فیض سحر ز شام غریبان گرفته ایم
جز پیچ و تاب نیست، که عمرش دراز باد
کامی که ما ز سلسله مویان گرفته ایم
بر روی بی طمع نشود بسته هیچ در
ما چوب منع از کف دربان گرفته ایم
رو تافتن ز جوربتان نیست کار ما
چون صبح تیغ مهر به دندان گرفته ایم
بی چشم زخم، گوهر شهوار عبرت است
صائب تمتعی که زدوران گرفته ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر سالها تلاش و انتظار شاعر برای دستیابی به عشق و خوشی است. شاعر از رنجها و دردهایی که در این راه تحمل کرده میگوید و اینکه چگونه در جستجوی لبخند و نوازش معشوق خود، به سختیها و مشکلات فوقالعادهای دچار شده است. او با توصیفهای غنی، احساسات عمیق خود را نسبت به زندگی و عشق بیان میکند. در نهایت، او به نوعی امید و اشتیاق به زیستن و لذت بردن از زیباییهای زندگی اشاره دارد، بر این باور که با وجود مشکلات، هنوز میتوان از لحظات شیرین زندگی بهرهمند شد.
هوش مصنوعی: سالها منتظریم و صبر کردهایم تا بتوانیم از آن لبخند زیبا بوسهای دریافت کنیم.
هوش مصنوعی: دنیا برای ما تاریک و سیاه شده است چون که تنها بخشی از زندگی را که از چشمه زندگیبخش به دست آوردهایم، تجربه کردهایم.
هوش مصنوعی: ما سالها در وضعیت پایینتری مانند مورچگان افتادهایم، اما همچنان به امید جایگاهی بزرگتر و مهمتر، دست به دامن قدرت سلیمان زدهایم.
هوش مصنوعی: ما در دل سختیها و ناملایمات، به مانند مایعی که در آتش ذوب شده، قرار داریم و از نور و گرمای خورشید، بهرهمند شدهایم و از آن، نان و روزی خود را به دست آوردهایم.
هوش مصنوعی: ما را از ترس قوانین بازدارنده نترسانید، چرا که مانند صبح که آفتاب را با خود دارد، ما نیز ابزار و قدرت خود را در دست داریم.
هوش مصنوعی: ما معنای غریبه را به ما منتقل کردهاند و به همین خاطر از دوستان و آشنایان خود فاصله گرفتهایم.
هوش مصنوعی: ما در حالتی از شگفتی هستیم که موفقیت و خوشی را از لبهای خندان کسی به دست آوردهایم.
هوش مصنوعی: زمانی که دست ما از گریبان عشق جدا شود، چهطور میتوانیم بدون تردید، به دامن زیبایی دختری از سرزمین کنعان که در دست داریم، ادامه دهیم؟
هوش مصنوعی: خضر، که نماد زندگی جاویدان است، از چشمه حیات بهرهای نبرده، در حالی که ما از چاه زیبایی و جذابیت عشق و محبت، چیزی برمیداریم.
هوش مصنوعی: وقتی صبح صادق فرا میرسد، با یک نفس تازه و با چهرهای خندان بر روی زمین حضور داریم.
هوش مصنوعی: ما از سرنوشت نامساعد خود ناراحت نیستیم، چرا که از زیباییهای صبح بعد از شبهای تاریک و غریب بهرهبردهایم.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که در زندگی وجود دارد، تغییر و دگرگونی است. برای ما خوشبختی و موفقیتی به دست میآید که به زیباییها و ظرافتهای زندگی وابسته شدهایم.
هوش مصنوعی: وقتی که ما خود را از خواستههای بیهوده و طمع دور نگه داریم، هیچ مانعی نمیتواند بر سر راه ما قرار گیرد. ما خود انتخاب کردهایم که از دربانی که جلوی ورود را میگیرد، دور بمانیم.
هوش مصنوعی: ما از ظلم شما نمیهراسیم، زیرا همچون صبح که خورشید با قدرت خود درخشان است، ارادهای قوی و مصمم داریم.
هوش مصنوعی: بدون اینکه دچار حسادت و آسیب شویم، باید بپذیریم که زیباییها و تجربههای معنوی، درسهایی برای ما دارند که از زندگی آموختهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کنج خانه جا چو اسیران گرفته ایم
خو را به گوشه یی ز حریفان گرفته ایم
چون شانه جا به زلف پریشان گرفته ایم
از دوریی تو شام غریبان گرفته ایم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.