طومار عمر طی شد و غافل نشسته ایم
در راه آرمیده چو منزل نشسته ایم
بالین ز تیغ کرده و آسوده خفته ایم
بر موج تکیه کرده و غافل نشسته ایم
موج وحباب تاج و کمر از محیط یافت
ما همچنان به دامن ساحل نشسته ایم
مشکل روان شود به دوصد نیش خون ما
از بس میان مردم کاهل نشسته ایم
حیرت نگر که بر دم شمشیر آبدار
در انتظار جلوه قاتل نشسته ایم
از دیر و کعبه دیده امیدوار خویش
پوشیده، روز و شب به در دل نشسته ایم
غفلت به ما چه ظلم ازین بیشتر کند؟
در دور چشم مست تو عاقل نشسته ایم
نومید از کشاکش بحر کرم نه ایم
صائب اگر چه تا مژه در گل نشسته ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خندان به زیر تیغ تغافل نشسته ایم
در خارزار بر ورق گل نشسته ایم
از انفعال،خار بیابان وحشتیم
چون خار اگر چه در قدم گل نشسته ایم
زیر سپهر پای به دامن کشیده ایم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.