آغاز خط مفارقت از یار میکنم
در نوبهار پشت به گلزار میکنم
حرفی که از لب تو شنیدم چو طوطیان
روزی هزار مرتبه تکرار میکنم
بر دست کار رفته نباشد گرفت و گیر
چون بهله دست در کمر یار میکنم
هرگز به عاشقان نکند چشم نیمخواب
نازی که من به دولت بیدار میکنم
دندان مار را به نمد میتوان کشید
چون گل ملایمت به خس و خار میکنم
هر نقش بد که رو دهد، از پاک گوهری
بر خویشتن چو آینه هموار میکنم
آوردهام ز هردو جهان روی خود به دل
در نقطه سیر گردش پرگار میکنم
سنگین کند ز گوش گرانبار درد من
صائب به هرکه درد خود اظهار میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خود را به عز نام تو برکار می کنم
بخت غنوده را ز تو بیدار می کنم
اندر هزیمه طبل بشارت همی زنم
در کاسدی رواجی بازار می کنم
در شهر فاش گشت که زنهاری توام
[...]
چون من به نفس خویشتن این کار میکنم
بر فعل دیگران به چه انکار میکنم
بلبل سماع بر گل بستان همیکند
من بر گل شقایق رخسار میکنم
هر جا که سرو قامتی و موی دلبریست
[...]
درمان درد دوری آن یار میکنم
وقتی که میل سبزه و گلزار میکنم
چون شد شکسته کشتی صبرم در آب عشق
خود را به هرچه هست گرفتار میکنم
گر غنچه را ببویم و گیرم گلی به دست
[...]
با هر که راز دوستی اظهار میکنم
خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم
درجواب او
هر دم کلاه و کفش ببازار میکنم
دسمال اکثر از سرد ستار می کنم
[...]
شبها حدیث زلف تو تکرار میکنم
تسبیح روز وصل تو بسیار میکنم
چون دم زند صباح ز انوار طلعتت
جان را ز عکس روی تو گلزار میکنم
از پای تا به سر همه تن دیده میشوم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.