روزی که چشم بر رخ او باز می کنم
برخود زیاده از همه کس ناز می کنم
منظور من سبک ز سرخود گذشتن است
چون پسته لب به خنده اگر باز می کنم
آن حسن بی مثال ندارد مثال و من
از ساده لوحی آینه پرداز می کنم
سنگین کند ز گوش گران بار درد من
در پیش هر که درد دل آغاز می کنم
از پیچ و تاب رشته جان می شود گره
تا یک گره ز زلف سخن باز می کنم
در منزل نخست فنا می شود تمام
چندان که بیش برگ سفرساز می کنم
سنگ ره است دل نگرانی به ماندگان
با آشیان تهیه پرواز می کنم
ابرام در شکستن من اینقدر چرا؟
آخر نه من به بال تو پرواز می کنم؟
از بس رمیده است ز همصحبتان دلم
از بال خویش وحشت شهباز می کنم
از بس نشان دوری این ره شنیده ام
انجام را تصور آغاز می کنم
از سوختن سپند مرا نیست شکوه ای
احباب را به سوی خود آواز می کنم
با سینه ای که نیست در او آه را قرار
صائب تلاش محرمی راز می کنم
آن بلبلم که خرده گلهای باغ را
صائب سپند شعله آواز می کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زبانی غنی و تصویرسازیهای زیبا از احساسات و تفکرات خود سخن میگوید. او از زیبایی و جذبهی محبوبش به وجد میآید و بیان میدارد که عشق او را به حالت ناز و خودپسندی میکشاند. شاعر به شکلی نمادین از تحولی درونی صحبت میکند که در نتیجهی عشق و زیبایی محبوب به وجود آمده است. او همچنین از درد و رنج ناشی از جدایی و دوری سخن میگوید و به تلاش خود برای ارتباط با محبوب و ابراز احساساتش اشاره میکند. تمام این مضامین در قالب تصاویری زیبا و زبان شاعرانه ارائه میشوند که تجلیگر عشق، درد، و جستجوی پیوستگی هستند.
هوش مصنوعی: روزهایی که چشمانم را به سوی چهره او میدوزم، به خودم اینطور میگویم که باید از همه بیشتر به خودم اهمیت بدهم و ناز کنم.
هوش مصنوعی: منظور من این است که وقتی بدون فکر و به طور ناخودآگاه چیزی را میگویم یا انجام میدهم، مانند وقتی که پسته را میشکنم و لب به خنده میزنم.
هوش مصنوعی: آن زیبایی بینظیر هیچگونه مشابهی ندارد و من از بیخبر از حقیقت، تلاش میکنم تا آن را به تصویر بکشم.
هوش مصنوعی: درد من آنقدر سنگین و گران است که وقتی دربارهاش صحبت میکنم، حس میکنم دیگران تحمل شنیدن آن را ندارند.
هوش مصنوعی: از لابهلای پیچ و خمهای زندگی، جانی به هم گره خورده است، تا اینکه بتوانم یکی از گرههای موهای کلام را باز کنم.
هوش مصنوعی: در آغاز راه، همه چیز از بین میرود، به قدری که هرچه بیشتر آماده سفر میشوم.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، دلنگرانیهایی وجود دارد که ممکن است برای کسانی که باقی میمانند پیش بیاید، اما من با آماده کردن جایگاهی برای پرواز، به سوی آینده میروم.
هوش مصنوعی: چرا اینقدر در شکستن من اصرار داری؟ در نهایت من به بال تو پرواز نخواهم کرد؟
هوش مصنوعی: دل من به خاطر فرار از همصحبتان، از سر خودم میترسد و حالا به پرواز شهباز فکر میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بارها دربارهٔ دوری و جدایی این مسیر شنیدهام، حالا انجام کار را بهجای شروعش تصور میکنم.
هوش مصنوعی: از سوختن عواطف خود شکایتی ندارم، دوستان را به سوی خود فرا میخوانم.
هوش مصنوعی: من با سینهای که در آن آرامشی نیست، در تلاش برای حفظ رازی از یک مراسم مقدس هستم.
هوش مصنوعی: من آن بلبل هستم که با آوازم، گلهای لطیف و زیبا را در باغ به شعله ور میسازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.