منم که مصرف نقد نگاه می دانم
به روی خوب ندیدن گناه می دانم
اگر چه شد تنم از داغ عشق لاله ستان
هنوز دعوی خود بی گواه می دانم
فتادگی است در آیین من پرستش حق
زمین میکده را خانقاه می دانم
کمند شوخی این ره چنان ربوده مرا
که گر به کعبه رسم سنگ راه می دانم
به حرفهای سبک قیمت مرا مشکن
که کوه درد ترا کم ز کاه می دانم
چنان زلف به چشمم جهان سیاه شده است
که آه را نفس صبحگاه می دانم
اگر چه مسند عزت به من قرار گرفت
هنوز یوسف خود را به چاه می دانم
ز عجز دشمن خونخوار می شود گستاخ
سبک عنانی برق از گیاه می دانم
توجهی که ترا در شکست دلها هست
ز بر شکستن طرف کلاه می دانم
همان ز مشق گنه دست بر نمی دارم
اگر چه نامه خود را سیاه می دانم
گناه را چو شفیعان عزیز می دارم
ز بس که عفو تو عاشق گناه می دانم
از آن چو آبله پیچیده ام به دامن پای
که گل به خار زدن را گناه می دانم
به رشته نگه آن کس که می کشد صائب
بغیر گوهر عبرت، گناه می دانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بررسی مفاهیم عشق، گناه، و باورهای خود میپردازد. او اعتراف میکند که به رغم زخمهای داغ عشق، همچنان خود را بیگناه میداند. او آیین پرستش حق را مترادف با میکده میداند و از شوخی و فریب عشق به تنگ آمده است. شاعر به دردهایش اشاره کرده و از تحقیرهای دیگران رنج میبرد. او با نگاهی عمیق به مسائلی چون گناه و عفو میپردازد و ادعا میکند که عفو یار، عشق به گناه را در او زاده است. در نهایت، او بر این باور است که گناه را باید به نوعی زیبایی و عبرت دید.
هوش مصنوعی: من به خوبی میدانم که چه ارزشی دارد که به زیبایی کسی نگاه کنم و اگر این کار را نکنم، آن را خطا میدانم.
هوش مصنوعی: اگرچه به خاطر عشق به لالهها، دلم بسیار آزرده و داغدار شده است، اما هنوز هم خودم را بی نیاز از گواه و شاهد میدانم.
هوش مصنوعی: من در باورها و اعتقادات خود، احترام و پرستش خدا را در جایی میدانم که به آن میکده میگویند و آن را مانند خانقاه، مکانی مقدس و محترم میشمارم.
هوش مصنوعی: با شوخی و بازیهای عشق به قدری اسیر شدهام که حتی اگر به کعبه بروم، مسیر آن را به خوبی میشناسم.
هوش مصنوعی: به حرفهای بیارزش توجه نکن، زیرا من میدانم که درد تو به اندازهای کوچک است که مانند کاه است و از مشکلات بزرگتر من، مانند کوه، به حساب میآید.
هوش مصنوعی: زلف تو چنان به چشمم جذابیت دارد که دنیا را تاریک میبیند و هر نفسی که میکشم، مانند صدای صبحگاه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به مقام و جایگاه بلندی دست یافتهام، همچنان خود را در موقعیتی سخت و دشوار احساس میکنم.
هوش مصنوعی: از ناتوانی دشمن خونخوار، بیشرم و جسور میشود. من میدانم که مانند برق از گیاه، سرعت و تندی عمل او نمایان است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که آگاهی و توجه تو به درد و رنج دلها، به دلیل تجربهای است که از شکستهای گذشته داری و این موضوع را از ظاهرت میتوان فهمید.
هوش مصنوعی: من از نوشتن گناهانم دست برنمیدارم، هرچند میدانم که کارنامهام زشت و سیاه است.
هوش مصنوعی: من از گناهانی که انجام دادهام به عنوان چیزهایی ارزشمند یاد میکنم، زیرا میدانم که بخشش تو به نوعی عشق به گناه من است.
هوش مصنوعی: من به دلیل اینکه خود را درگیر مشکلات کردهام، از گل و زیبایی دوری میکنم؛ چون به زخم زدن بر گل را یک عیب و گناه میکنم.
هوش مصنوعی: کسی که چیزی را با دقت و وسواس نگه میدارد، باید به یاد داشته باشد که در زندگیاش بدون درک عمیق و تجربه عبرتآمیز، مرتکب اشتباه میشود. انسانها باید از درسهای گذشته بیاموزند و تنها به ظواهر اکتفا نکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.