ستاره سوخته آتشین عذارانم
چو داغ لاله سیه روز نوبهارانم
به پاک چشمی من شبنمی ندارد باغ
ز دست هم بربایند گلعذارانم
ز مشت خار و خس من سفر نمی آید
مگر به بحر برد سیل نوبهارانم
مرا به حلقه اطفال رهنما گردید
که شیشه بارم و مشتاق سنگبارانم
ربوده است ز من اختیار، جذبه بحر
عنان گسسته تر از رشته های بارانم
چو داغ لاله به خون گرچه روی خود شستم
درین حدیقه هنوز از سیاهکارانم
هزار مرحله دارم به آن رمیده غزال
اگرچه قافله سالار بیقرارانم
اگرچه تخته مشتی حوادث فلکم
گشاده روی تر از شام روزه دارانم
بشوی دست ز تعمیر من که چون مجنون
خراب کرده جولان نی سوارانم
چو از هزار یکی ناله ام به گل نرسد
ازین چه سود که سر حلقه هزارانم
همان که داده غمم غمگسار خواهد شد
اگر به غم بگذراند غمگسارانم
به گرد من نرسد سیل خوش عنان صائب
که من گداخته آتشین عذارانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق درد و جدایی شاعر است. او خود را با تصاویری چون "ستاره سوخته آتشین" و "داغ لاله" توصیف میکند که نشاندهندهی سوختگی و غم عمیق وی است. شاعر به زیبایی و بیاحساسی باغ و گلها اشاره میکند که در مقابل درد او بیتأثیرند. او از قدرت و تأثیر حوادثی که بر سرش میآید میگوید و داشتههایش را ناچیز میداند.
شاعر به دنبال درک و راهنمایی است و خود را به عنوان "شیشه بار" و "مشتاق سنگباران" معرفی میکند که به دلمشغولیها و آلامش تسلیم شده است. او میگوید که در برابر غم و مشکلات سر تسلیم فرود میآورد و در عین حال به امید روزهایی بهتر نگاه میکند.
در نهایت، شاعر تأکید میکند که رنجش تنها به او تعلق دارد و حتی در میدان درد و غم، او خاص و بینظیر است. غم او به اندازهای عمیق است که هیچ چیز دیگری نمیتواند با آن سنجیده شود.
هوش مصنوعی: ستارهای که به سوختن افتاده و آتشین است، نماد عذابی است که بر من نازل شده و مانند داغی سنگین برگههای معطّر و خوشبوی لاله در روزهای نوبهار بر دوش من سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: چشمان پاک و بیآلایش من، مانند شبنم بر روی گلها، هیچ چیز را نمیتوانند تحت تأثیر قرار دهند. حتی اگر دیگران بخواهند از باغ من ببرند، قدرت این کار را نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: من از سختیها و مشکلاتی که در دنیای کوچک و تنگ خودم دارم، نمیتوانم به سفر بروم. تنها در صورت وقوع یک تغییر بزرگ و سیلگونه، مانند بارشهای بهاری، میتوانم به فراخی و وسعت دریا دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: مرا به گروه کودکان راهنما کن، زیرا که من شیشهای هستم و مشتاق بارش سنگ بر سر خودم.
هوش مصنوعی: جذبۀ دریا اختیارم را گرفته و من از کنترل خارج شدهام، مانند بارانی که دیگر به رشتهها بسته نیست.
هوش مصنوعی: هرچند که من صورت خود را از خون لاله شستم و پاک کردم، اما هنوز در این باغ، از سیاهکاران به شمار میروم.
هوش مصنوعی: من در مسیر زندگیام هزاران مرحله دارم و همچنان در جستجوی مقصود هستم، با این که رهبری گروهی از ناآرامان را به عهده دارم.
هوش مصنوعی: با اینکه حوادث زندگی مرا تحت تأثیر قرار دادهاند، اما من همچنان امیدی روشن و پایداری دارم.
هوش مصنوعی: دستت را از تلاش برای بازسازی من بردار، زیرا من مانند مجنون، ویران شدهام و دیگر توانایی مقابله با سواران را ندارم.
هوش مصنوعی: وقتی که صدای من که از هزاران صدای دیگر است، به گل و زیبا و دلنشین نمیرسد، از این چه بهرهای میتوان برد؟ در حالی که من در میان هزاران نفر دیگر حضور دارم.
هوش مصنوعی: آن کسی که درد و غمم را به دوش میکشد، در آینده، دلسوز من خواهد شد، اگر بخواهد برایم در غمها بماند و با دیگر دلسوزانم همراهی کند.
هوش مصنوعی: سیلهای پر قدرت و خوششکل به من نزدیک نمیشوند، زیرا من دلی آتشین و ملتهب دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.