روشن است از دل بی کینه ما سینه ما
گوهر ماست چراغ دل گنجینه ما
گرچه در نافه ما جز جگر سوخته نیست
جگر نافه بود داغ ز پشمینه ما
(صبح شنبه به نظر جلوه کند مستان را
از فروغ می گلگون شب آدینه ما)
گر شود موجه دریای حوادث صیقل
نیست ممکن که شود صیقلی آیینه ما
دل ما را بشکن گوهر اگر می خواهی
که شکست است کلید در گنجینه ما
جای شکرست که امسال شد از گردش چرخ
چون می کهنه گوارا غم دیرینه ما
چشم زخمی ز گرانان جهان گر نرسد
خطر از سنگ ندارد دل آیینه ما
هر کماندار که از دست قضا قبضه گرفت
می کند دست روان بر ورق سینه ما
کار فانوس کند در دل شبها صائب
خانه ما ز صفای دل بی کینه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و پیچیده انسانی میپردازد. شاعر از دل بی کینه و گنجینهای که در دل دارد سخن میگوید و به زیباییهای زندگی، عشق و غمهای گذشته اشاره میکند. او به تأثیرات زمان و حوادث بر دل انسان و اینکه چگونه دل شکسته میتواند باعث روشنایی و پویایی در زندگی شود، میپردازد. همچنین به وجود زیبایی در دلهای پاک و بی کینه میپردازد و اینکه تمام این احساسات و تجربیات به نوعی غنای وجود انسان را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دل ما پاک و خالی از کینه است و سینه ما مانند یک گنجینه پر از نور و ارزشهای زیباست.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در میان موهای ما جز دل سوختهای نیست، دل ما از داغ و حرارت پشمینهٔ ما به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: صبح شنبه به گونهای مینماید که انگار مستانی که در شب جمعه با نور و زیبایی مدهوش شده بودند، دوباره به یاد آن شب میافتند.
هوش مصنوعی: وقتی که امواج حوادث زندگی به شدت به ما ضربه بزنند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که روح و شخصیت ما صاف و بینقص باقی بماند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال روح و معنای عمیق ما هستی، باید دل ما را در هم بشکنی، چون تنها از این طریق میتوانی به رازهای پنهان و ارزشمند ما دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: خوشحالی است که امسال به خاطر چرخش زمان، مانند شراب کهنه، غمهای قدیمی ما خوشایند شده است.
هوش مصنوعی: چشمان ما که از درد و بلای اهل دنیا آسیب دیدهاند، اگر تهدیدی از سنگ و آزار نرسد، دل ما همچنان مانند آیینه صاف و روشن است.
هوش مصنوعی: هر کمانداری که از سرنوشت تیر بردارد، تیرش بر سینه ما نقش میزند.
هوش مصنوعی: فانوس در دل شبها کار میکند و نور میافشاند، مانند خانه ما که به خاطر پاکی و بیکینه بودن دلهای ما روشن و درخشان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما
نقش خود دیده در آیننه ز آیینه ما
عید و نوروز بود مکتب ما را هر روز
به محبت گذرد شنبه و آدینه ما
محضر سلطنت عشق اگر بخوانند
[...]
گرد اندوه پذیرد ز طرب سینه ما
سبزی بخت شود زنگ بر آیینه ما
روز تعطیل به عرفانکده مشرب نیست
صبح شنبه خجل است از شب آدینه ما
همچو خورشید بود بر همه عالم روشن
[...]
گشته چون آینه روشن دل بیکینه ما
تا فتد عکس جمال تو در آیینه ما
غمزهات ناوک بیداد نیاورده به زه
دل به خون گشته ز مژگان تو در سینه ما
گرمی سلسه عشق ز داغ دل ماست
[...]
ورق مشق شد از یاد خطت سینه ما
طبق لعل شد از عکس تو آیینه ما
سینه تا سوده ای از مهر تو بر سینه ما
سینه ای نیست که خالی بود از کینه ما
باغ را برگ طرب نو شده رفتم بپذیر
عذر تقصیر من ای توبه دیرینه ما
کهنه شد وز گرو باده نیامد بیرون
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.