از سری کوی تو آهنگ جدایی دارم
بوسه ای توشه راه از تو گدایی دارم
در و دیوار به نومیدی من می گرید
کز سر زلف تو انداز رهایی دارم
نیست غیر از نفس سوخته و دست تهی
آنچه حاصل من ازین عقده گشایی دارم
چشم بد دور ز رخسار تو ای باد صبا
که ز احسان تو صد جان فدایی دارم
به لباس زر خورشید مبدل نکنم
سر و پایی که من از بی سر و پایی دارم
به سفر می روم از شهر صفاهان صائب
همتی از دل احباب گدایی دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به احساس جدایی و اندوه شاعر اشاره دارد. او از عشق خود سخن میگوید و حسرت دیدار معشوقش را دارد. شاعر با بیان اینکه تنها چیزی که دارد سوختن در عشق و نداشتن possessions است، نشان میدهد که عشقش برایش ارزشمندتر از هر چیز مادی است. او همچنین از دوستان و آشنایان خود در شهر صفاهان یاد کرده و آرزو دارد که در این سفر، حمایتی از آنها بگیرد. در کل، شعر حاکی از غم و دشواریهای جدایی و عمیق بودن احساسات عاشقانه است.
هوش مصنوعی: از کوی تو قصد جدایی دارم و برای سفرم، بوسهای از تو به یادگار دارم.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه میکنم، همه چیز به خاطر ناامیدی من در حال اشک ریختن است، چون از بلندی موهای تو رهایی یافتهام.
هوش مصنوعی: غیر از یک دل سوخته و دست خالی، هیچ دستاوردی از این گشایش در دل ندارم.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبح، دور باد چشم بد از چهرهی تو، زیرا به خاطر لطف تو، جانهای زیادی فدای تو آمادهاند.
هوش مصنوعی: من سر و پای خود را به زری که از خورشید میآید تبدیل نمیکنم، چرا که من از حس بیپایی و عدم برخورداری رنج میبرم.
هوش مصنوعی: به سفر میروم و از شهر اصفهان دور میشوم. در این سفر، از دوستانم خواستهام که با دل پاک و مهربانی به من کمک کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.