حریفی کو که راه خانه خمار بردارم
ز مینا پنبه، مهر از مخزن اسرار بردارم
شود بار دلم آن را که از دل بار بردارم
نهد پا بر سرم از راه هر کس خار بردارم
نماید مهر و کین یک جلوه در آیینه پاکم
ز لوح ساده ناز طوطی از زنگار بردارم
سخن چون خط مشکین می تند گرد دهان او
چسان من دل از آن لبهای شکر بار بردارم
زبی برگی شکر خوابی که من در چاشنی دارم
چه افتاده است ناز دولت بیدار بردارم
کشیدن مشکل است از رشته جان دست یک نوبت
دل صد پاره از زلفش به چندین بار بردارم
نمی خواهد میانجی جنگهای زرگری، ورنه
نزاع از کفر و دین و سبحه و زنار بردارم
صدف آب گهر را مانع از قرب است در دریا
شوم در وصل مستغرق گر این دیوار بردارم
چو مینای پر از می فتنه ها دارم به زیر سر
شود پرشور عالم چون ز سر دستار بردارم
به فریاد آورد بیکاری من کارفرما را
اگر فرصت دهد غیرت که دست از کار بردارم
نگردانم ورق را در نظر بازی، نیم شبنم
که چون خورشید بینم دیده از گلزار بردارم
اگر از شکوه خاموشم نه خرسندی است، می خواهم
که در دیوان محشر مهر ازین طومار بردارم
گذارند آستین بر چشم خود سنگین دلان صائب
اگر من آستین از دیده خونبار بردارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دلمشغولیهای عاشقانه شاعر میپردازد. او در تلاش است تا از عشق و وابستگیاش آزاد شود و در عین حال، زیبایی و لذتهای عشق را نیز وصف میکند. شاعر به معشوقش اشاره میکند و از دشواریهای جدایی و دردی که از آن میکشد سخن میگوید. او احساس میکند که بار سنگینی بر دوش دارد و در جستجوی آرامش و رهایی از این درد است. در نهایت، شاعر به نیاز به عشق و زیبایی و چالشهای ناشی از آن اشاره میکند و به نوعی تقاضا دارد که از مشکلاتش رهایی یابد.
هوش مصنوعی: کسی هست که بتوانم از او کمک بگیرم تا راهی به خانهی خمار پیدا کنم و از مینا، پنبه بزنم و محبت را از دنیای اسرار به دست آورم؟
هوش مصنوعی: میگوید که وقتی به کسی که از دل من بار سنگینی را برمیدارد، فکر میکنم، احساس سنگینی بر سرم میآید، اما اگر بخواهم این احساس را کنار بگذارم، هر کسی که در زندگیام با سختیها روبرو میشود را نادیده میگیرم.
هوش مصنوعی: محبت و کینه هر دو در آینه پاک من جلوهگری میکنند، اما من میخواهم که زنگار را از لوح ساده و زیبا بردارم تا زیباییها را بهتر ببینم.
هوش مصنوعی: سخن او مانند خطی زیبا و شفاف است که در اطراف دهانش میرقصد. حالا من چطور میتوانم دل خود را از آن لبهای شیرینش برکنم؟
هوش مصنوعی: در خواب شیرینی که من دارم، چه تغییری رخ داده که حالا به خاطر زیباییاش میخواهم از خواب بیدار شوم.
هوش مصنوعی: مشکل است که از رشتهی جان خود بکشم، اما یک بار دل را از زلفش پاره کنم و به چندین بار از آن بگذرم.
هوش مصنوعی: نمیخواهم کسی به عنوان واسطه در اختلافات بیمورد من دخالت کند، زیرا اگر این کار انجام شود، بحثهای عمیقتری درباره ایمان و نفاق، یا حتی مسائل شخصی و اجتماعی مطرح خواهد شد.
هوش مصنوعی: وجود یک صدف در دریا مانع از رسیدن به گوهر زندگی است. اگر این دیوار را بردارم و در آب غوطهور شوم، میتوانم به همنشینی و وصال واقعی دست یابم.
هوش مصنوعی: من دستانی پر از شادی و لذت دارم و وقتی این شور و حال را از سر برمیدارم، همه جهان به تلاطمی پرشور کشیده میشود.
هوش مصنوعی: اگر کارفرما فرصتی بدهد، من از بیکاری و بیکاریام فریاد میزنم و غیرتم اجازه نمیدهد که از کار کردن دست بردارم.
هوش مصنوعی: در بازی چشمها، ورق را به عقب برنمیگردانم. نیمهشبی که مانند خورشید درخشان است، به خاطر زیباییاش، نگاهم را از گلزار برمیدارم.
هوش مصنوعی: اگر از سکوت و بیتوجهی من راضی نیستی، میخواهم در روز قیامت از این پرونده که به دوش دارم، اثری از خودم بردارم.
هوش مصنوعی: سنگین دلان به راحتی میتوانند با بیاحساسی چشم خود را ببندند، اما اگر من آستین خود را از چشمان اشک آلود کنار بزنم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شود بار دلم آن را که از دل بار بردارم
نهد پا بر سرم از راه هر کس خار بردارم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.