اگر بیپرده در گلزار افغان ساز میکردم
زر گل را سپند شعله آواز میکردم
نکردم رو تُرُشْ از سرزنش در عاشقی هرگز
زبان چون شمع دایم در دهان گاز میکردم
کنون از سایه خود میکنم وحشت خوش آن جرأت
که پیش پای شاهین سینه پاانداز میکردم
نبود از بیقراری ناله من در دل آتش
که دورافتادگان را چون سپند آواز میکردم
چو ماه نو به زیر تیغ در نشو و نما بودم
به ناخن تا گره از کار مردم باز میکردم
ز هر خاک سیه فیض جواهر سرمه میبردم
در آن فرصت که من آیینه را پرداز میکردم
کنون نی میکند در ناخنم مخمل خوشا روزی
که بر روی زمین خشک خواب ناز میکردم
نمیگردید دامنگیر من گر ناله بلبل
سبک چون رنگ ازین بستانسرا پرواز میکردم
اگر ذوق گرفتاری نمیشد خضر راه من
به امید چه من از آشیان پرواز میکردم
نمیآمد اگر صائب به دستم دامن شبها
من عاجز به دامان که دستانداز میکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و آرزوهای شاعر اشاره دارد. شاعر در ابتدا از آرزوهای خود برای سرودن در مورد زیباییهای گلزار افغان سخن میگوید و اینکه میخواهد احساسات خود را آزادانه بیان کند. او از سرزنشها هراسی ندارد و همچنان در جستجوی عشق و زیبایی است.
سپس شاعر به وحشت و جرأت خود اشاره میکند که میخواهد برای باارزشترین چیزها با شجاعت عمل کند. او از نالههای خود که نشانهای از بیقراریاش هستند، سخن میگوید و به تواناییاش در کمک به دیگران اشاره میکند.
شاعر همچنین به عدم شکایت از ناملایمات و کوششهایش برای بهبود زندگی دیگران اشاره دارد و در نهایت به حسرتهایی که از نداشتن شجاعت و فرصتهای از دست رفته دارد، میپردازد. در کل، شعر احتمالا بیانگر عشق، امید و نایابی در زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر بیمحدودیت و آزادانه در میان گلهای افغان مینواختم، آهنگ صدایم را مانند آتش زنده و پرشور میساختم.
هوش مصنوعی: در عشق هرگز به خاطر سرزنشها چهرهام را در هم نکردم و همیشه مانند شمع، با زبانم به دیگران سخن میگفتم و نمیگذاشتم محبت و عشقام کم شود.
هوش مصنوعی: اکنون از سایه خود میترسم، اما به خاطر دارم زمانی که با جرأت در مقابل شاهین، سینه به زمین میزدم.
هوش مصنوعی: من از شدت بیقراری و در دل آتش ناله میزدم، به طوری که گویی به دورافتادگان صدا میدادم و آنها را مانند آب گرم کننده (سپند)یاد میکردم.
هوش مصنوعی: به مانند ماه نو، در جایی پنهان و ناپیدا رشد میکردم و با تلاشی که داشتم، سعی میکردم به دیگران کمک کنم و مشکلاتشان را حل کنم.
هوش مصنوعی: از هر خاک تیره، جواهراتی را برمیداشتم که در آن لحظهای که مشغول پرداختن به آیینه بودم.
هوش مصنوعی: اکنون نی، با صدای خود در ناخنم زیبایی ایجاد میکند. خوشا آن روزهایی که بر روی زمین خشک خواب آرام و دلپذیر میکردم.
هوش مصنوعی: اگر نالههای بلبل به من آسیبی نمیزد، من هم مانند رنگی که از این باغ پرواز میکند، به راحتی از اینجا میرفتم.
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و سختیها نبود، من به امید چه کسی از آشیان خود پرواز میکردم؟
هوش مصنوعی: اگر صائب در دستان من نمیبود، شبها به سادگی فرا نمیرسید؛ من نیز عاجز بودم و نمیتوانستم با دست خود به شب نزدیک شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر میداشتم بال و پری پرواز میکردم
درین بستانسرا دیوان محشر باز میکردم
اگر میبود دامان شب زلفش به دست من
حدیث درد بیانجام خود آغاز میکردم
نسیم صبح از نامحرمان بود این گلستان را
[...]
تو میرفتی و من ساز قیامت باز میکردم
شکست رنگ تا پر میفشاند آواز میکردم
اگر ناموس الفتها نمیشد مانع جرأت
چو شوخی آشیان در دیدهٔ غماز میکردم
حیا رعنایی طاووس از وضعم نمیخواهد
[...]
به مضراب دگر قانون عشقت ساز میکردم
نوای پرده «عشاقت » از «شهناز» میکردم!
چو مرغ بی پر و بالم من از افتادگی لیکن
به سویت بیتوقف چون نگه پرواز میکردم!
به محض لطف سوی کلبه من میخرامیدی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.