دست اگر کوتاه باشد آرزویی می کنیم
زلف مشکین ترا از دور بویی می کنیم
طاعت ما نیست غیراز شستن دست از جهان
گر نماز از ما نمی آید وضویی می کنیم
نیست غمخواری که بخشد خانه ما را صفا
سینه را از آه گاهی رفت و رویی می کنیم
تا رسد وقتی که باید بر زمین انداختن
خرقه تن را به آب و نان رفویی می کنیم
گرچه می دانیم گل مست شراب غفلت است
همچو بلبل در گلستان هایهویی می کنیم
نیست بویی از وفا هر چند این گلزار را
گر گل کاغذ به دست افتاد بویی می کنیم
چون حباب شوخ چشم ما به صاف باده نیست
صلح ازین میخانه با درد سبویی می کنیم
قطره چون در موج بهر آویخت دریا می شود
جان زار خویش را پیوند مویی می کنیم
مور ما را نیست پروای شکوه سلطنت
گر دهد رو با سلیمان گفتگویی می کنیم
بیش ازین از زاهدان امساک می انصاف نیست
این غبار آلودگان را شستشویی می کنیم
در جهان بیوفا اندیشه منزل خطاست
می رود سیلاب تا ما فکر جویی می کنیم
گرچه نتوان یافتن آن گوهر نایاب را
تا نفس باقی است صائب جستجویی می کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به بیان حسرتها و آرزوهای خود میپردازد. او از دوری و فراق معشوق و سختیهای زندگی میگوید و اینکه اگر دستش به او نمیرسد، لااقل از دور بویی از او میبرد. همچنین، به ناپایداری و بیرحمی جهان اشاره میکند و میگوید که تنها کارش شستشوی دست از دنیای فانی است. شاعر از غم و اندوهی که در اثر دوری معشوق به دل دارد صحبت میکند و به نوعی تلاش میکند از طریق عرفان و معنویت به آرامش برسد. او بر این باور است که در جهانی بیوفا، جستجوی حقیقت و معانی عمیق زندگی از وظایف اوست و تا زمانی که زنده است، به جستجوی زیباییها و معانی ادامه میدهد. غزل به نوعی دعوت به تفکر و تعمق در زندگی و روابط انسانی است.
هوش مصنوعی: اگرچه دست ما به تو نمیرسد، اما باز هم آرزو میکنیم و از فاصله بوی خوش زلف سیاهت را استشمام میکنیم.
هوش مصنوعی: ما فقط میتوانیم از این دنیا دل ببریم و خود را از آن جدا کنیم. اگر نتوانیم عبادت کنیم، حداقل میتوانیم خود را پاک کنیم و به تمرین طهارت بپردازیم.
هوش مصنوعی: هیچ دلرحمی وجود ندارد که خانه ما را آرامش ببخشد و سینهام را از غم پر نکند. گاهی اوقات با آه و ناله، رو به سوی خدا میکوشیم.
هوش مصنوعی: زمانی خواهد رسید که باید لباس مادی و زندگی دنیوی خود را کنار بگذاریم، اما در حال حاضر به دنبال تامین نیازهای زندگی مانند آب و نان هستیم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ما میدانیم که زیبایی و لذتهای زندگی میتواند ما را از حقیقت دور کند، همچنان مانند بلبل در باغها به شادی و بیخیالی میپردازیم.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که در باغ گل، خبری از وفا و صداقت نیست. حتی اگر گلهای کاغذی را در دستان خود داشته باشیم، باز هم بویی از حقیقت و محبت احساس نمیشود.
هوش مصنوعی: چشمهای خوشحال و بازیگوش ما مانند حبابهایی هستند که در میان شراب صاف و زلال وجود ندارند. به همین خاطر، ما برای آرامش و صلح در این میخانه، با درد و رنج خود سر و کار داریم.
هوش مصنوعی: قطره وقتی که به موج دریا میپیوندد، جان زار و ناتوان خود را با رشتهای نازک مرتبط میکند.
هوش مصنوعی: مور، به زندگی خود اهمیت میدهد و به عظمت سلطنت اهمیتی نمیدهد. اگر فرصتی دست دهد، با سلیمان صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوان از زاهدان توقع داشت که دست از خودداری و کنارهگیری بردارند. ما کسانی را که در مسیر گناه و غفلت هستند، پاک خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: جهان بیوفا و ناپایدار است و افکار ما در آن سراب میزنند، در حالی که مشکلات و تحولات به سرعت در حال وقوعاند و ما همچنان درگیر خیالپردازی و جستجوی اندیشههای خود هستیم.
هوش مصنوعی: اگرچه پیدا کردن آن سنگ قیمتی و کمیاب ممکن نیست، تا زمانی که زندهایم، به جستجوی آن ادامه خواهیم داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.