نیست آسودگی از سیر و سفر مجنون را
سنگ اطفال شود کوه و کمر مجنون را
توشه از پاره دل، راحله دارد از شوق
نیست حاجت به سرانجام سفر مجنون را
سر آزاده به اسباب نمی پردازد
موی ژولیده بود بالش پر مجنون را
تاجش از داغ جنون، دامن صحرا اورنگ
موجه ریگ روان است کمر مجنون را
چشم آهوست سیاهی به سیاهی بلدش
نیست در کار دلیلی به سفر مجنون را
نیست صاحب نظران را ز نظر بند گزیر
نگذارند غزالان ز نظر مجنون را
تاج شاهان جهان گر ز زر و سیم بود
از مه و مهر بود افسر زر مجنون را
می خورد گرد عبث محمل لیلی در دشت
نیست جز عشق تمنای دگر مجنون را
تو که از شیشه دلانی حذر از سختی کن
که بود رطل گران، کوه و کمر مجنون را
خبر از خرده راز دل لیلی دارد
گرچه از هر دو جهان نیست خبر مجنون را
عرض گوهر مده ای خواجه که فارغ دارد
دل پر آبله از گنج گهر مجنون را
گر در آن زلف ندیدی دل بی تاب مرا
در سیه خانه لیلی بنگر مجنون را
گر به ظاهر به نظر چشم غزالان دارد
هست در پرده تماشای دگر مجنون را
می شود تار سیه خیمه لیلی صائب
مد آهی که برآید ز جگر مجنون را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به تصویر کشیدن زندگی و عشق مجنون نسبت به لیلی میپردازد. در این شعر، مجنون در مسیری پر از درد و شوق سفر میکند و نشاندهنده طبع آزاد و بیپروا اوست. او تنها با عشقش به لیلی سفر میکند و نیازی به انجام آن ندارد. تاج و زیبایی او از داغی ناشی از عشقش به دست آمده است. مجنون در دشت در جستجوی لیلی است و زندگیاش به شدت تحت تأثیر عشق قرار گرفته است. همچنین از سختیهای سفر و دلتنگیهای خود سخن میگوید، و در نهایت اشاره میکند که حتی اگر دنیا از نظر مادی زیبا باشد، عشق او به لیلی فراتر از هر چیز دیگری است. زندگی او نمادین و تحت تأثیر عشق بیپایانش به لیلی است.
هوش مصنوعی: آسایش و آرامش در سفر و گشت و گذار برای مجنون وجود ندارد. حتی سنگها و کوهها هم برای او به سادگی تبدیل به موانع و مشکلاتی میشوند.
هوش مصنوعی: سفر او با دلbroken و عشق آغاز میشود و نیازی به رسیدن به مقصد یا پایان کار ندارد. مجنون هیچ نیازی به هدف نهایی سفرش ندارد؛ او از عشق و علاقهاش انگیزه میگیرد.
هوش مصنوعی: آدمی که آزاد و رها باشد، به وسایل و ابزارهای دنیوی اهمیت نمیدهد. حتی اگر موهایش نامرتب باشد، به عشق و احساسات عمیقش فکر میکند.
هوش مصنوعی: تاج او نشانهای از عشق و دیوانگی است و دامن صحرا به مانند رنگی زیبا و خنک از ریگهای جاری، کمر مجنون را جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: چشم آهو مانند رنگی بسیار تیره است و او در این زمینه تجربهای ندارد. برای مجنون، هیچ دلیلی برای سفر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، افراد آگاه و صاحب نظر نمیگذارند که زیباییهای واقعی و مختص به خودشان از دید دیگران پنهان بمانند و مانند غزالهایی که از عشق مجنون فرار نمیکنند، همیشه در معرض دید و توجه هستند.
هوش مصنوعی: اگر تاج پادشاهان از طلا و نقره ساخته شده باشد، اما تاج و افسر مجنون از عشق و مهر است.
هوش مصنوعی: در این دشت، فقط عشق و علاقهای برای مجنون وجود دارد و هیچ چیز دیگری نیست. لیلی به بیفایدهای میچرخد و گویی هیچ هدفی جز این تمنا ندارد.
هوش مصنوعی: تو که قلبی حساس و شکننده داری، از مشکلات و سختیها بپرهیز. چون در زندگی ممکن است بارهای سنگین و دشواریهایی پیش بیاید که حتی مجنون را هم به زانو درآورده است.
هوش مصنوعی: لیلی از عشق و احساسات خود تنها خبر دارد، حتی اگر مجنون از آن بیخبر باشد و از هیچ کجا هم اطلاعاتی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: ای خواجه، به من سنگینی گوهرها را نگو، زیرا دل کسی که از عشق مجنون و دردهایش پر است، از گنجهای قیمتی بینیاز است.
هوش مصنوعی: اگر در آن زلف زیبا نتوانستی دل بیتاب من را ببینی، به خانه تاریک لیلی نگاه کن و حال مجنون را ببین.
هوش مصنوعی: اگرچه به نظر میرسد که دارای زیبایی و جذابیت خاصی است، اما در واقع در پسزمینهاش، زخمی و دلشکسته است که مانند مجنون در جستجوی عشق است.
هوش مصنوعی: آه و نالهای که از دل مجنون برمیخیزد، میتواند تار سیاه خیمه لیلی را به حرکت درآورد. این بیان نشاندهنده عمق عشق و احساسات مجنون است که از عشق لیلی نشأت میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.