رانده درگاه حق را داغ محرومی سزاست
ما نه از راه بخیلی رد سایل کرده ایم
از دهان گاز صد زخم نمایان خورده ایم
تا زبان آتشین را شمع محفل کرده ایم
پیش سروی کز خرامش آب حیوان می چکد
ما نظربازی به سرو پای در گل کرده ایم
روی خود بر خاک می مالیم از شکر وصول
روی اگر چون موج از دریا به ساحل کرده ایم
جلوه گاه یار هم دیوانگی می آورد
صلح ما از جلوه لیلی به محمل کرده ایم
شانه با زلف پریشان، باد با سنبل نکرد
آنچه از زور جنون ما با سلاسل کرده ایم
کم نشاطی نیست آزادی ازین وحشت سرا
زیر شمشیر شهادت رقص بسمل کرده ایم
دادخواهی می شود در نوبهار رستخیز
در زمین شور هر تخمی که باطل کرده ایم
صائب از زخم زبان موج خونها خورده ایم
تا به دریا جویبار خویش واصل کرده ایم
ما ره نزدیک دور از طبع کاهل کرده ایم
در میان ره ز غفلت خواب منزل کرده ایم
ما چو گل با روی خندان در شهادتگاه عشق
خون خود با خونبها در کار قاتل کرده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق فراق و شهادت در راه عشق و حقیقت میپردازد. شاعر از داغ محرومی و زخمهای ناشی از جدایی و مشکلهای زندگی میگوید. او نشان میدهد که با همه دردها و رنجها، همچنان به زیبایی و عشق پایبند است. در شعر، نمادهایی از طبیعی بودن، دیوانگی عشق و پایداری در برابر سختیها به چشم میخورد. شاعر به قدرت شهادت و اهمیت آن در زندگی عاشقانه اشاره دارد و بیان میکند که در این مسیر، نه تنها به دنبال آزادی هستند بلکه با شجاعت در برابر چالشها ایستادهاند. در نهایت، حسرت و امید همزمان در کلمات او حس میشود، بهطوریکه عشق و فداکاری را در کنار یکدیگر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: کسی که خود را از درگاه خدا دور کرده، باید تحمل درد محرومیت را داشته باشد. ما از روی خساست و بخل کسی را رد نکردهایم.
هوش مصنوعی: ما از حرفها و آسیبهای زیادی که خوردهایم، به نوعی زخمهای درونیامان را نشان دادهایم تا با این حال بتوانیم زبان تند و آتشین خود را در جمع دوستان به صورت شمعی روشن و دلکش درآوریم.
هوش مصنوعی: به حضور درختی که با حرکتش آب حیات از آن میچکد، ما تنها در دلباختگی و تماشای زیباییهای آن غرق شدهایم و خود را در دنیای گلها و زیباییها مشغول کردهایم.
هوش مصنوعی: به خاطر خوشحالی و شوق دیدن محبوب، خود را بر زمین میمالیم، چرا که مثل موجی که از دریا به ساحل میرسد، به زیبایی او دست یافتهایم.
هوش مصنوعی: دیدار محبوب جلوهای از دیوانگی را به همراه دارد، و ما صلح خود را از زیبایی لیلی به دست آوردهایم.
هوش مصنوعی: باد که با سنبل ها بازی میکند، نتوانسته کاری کند که ما با زنجیرهای دیوانگی خود انجام دادهایم. ما از شدت جنون، خود را به زنجیر کشیدهایم، ولی باد تنها در بازی ظریف با زلفهای پریشان است.
هوش مصنوعی: آزادی از این سرای وحشت، باعث کاهش نشاط نیست؛ ما در زیر تیغ شهادت، همچون سرحدی که به زخم افتاده، رقص و شادی کردهایم.
هوش مصنوعی: در بهار نو، شاهد برپایی حقیقی و عدالت خواهی خواهیم بود، و در زمین زرخیز، هر دانهای که به ناحق و باطل افشاندهایم، نتیجهاش را خواهیم دید.
هوش مصنوعی: ما از حرفهای تلخ و زبان تند دیگران آسیبهای زیادی دیدهایم، اما با این وجود توانستهایم به آرامش و سرزمین خودمان دست یابیم.
هوش مصنوعی: ما در مسیر زندگی، راهی را که نزدیک است، به خاطر تنبلی و بیخیالی خود دور کردهایم و در بین این راه، از غفلت و بیتوجهی، به خواب غفلت رفتهایم.
هوش مصنوعی: ما مانند گل با چهرهای خندان در جایی که عشق به شهادت میرسد، جان خود را فدای عشق کردهایم و به قاتل خود بها دادهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.