چند اوقات گرامی صرف آب و گل کنم
در زمین شور تا کی تخم خود باطل کنم
تلخ گردیده است بر من خواب از شرم حضور
کاش خود را می توانستم ازو غافل کنم
از جدایی همچنان چون زلف می لرزد دلم
دست اگر چون خون خود در گردن قاتل کنم
نارسایی کرد آه بی مروت ورنه زود
می توانستم به خود سرو ترا مایل کنم
راه را خوابیده سازد چشم خواب آلودگان
بهر شبگیرست هر خوابی که در منزل کنم
چون گهر با تلخ رویان تازه رو بر می خورم
گرچه از گرد یتیمی بحر را ساحل کنم
می دهد شرم کرم در بحر گوهر غوطه ام
چون صدف گوهر اگر در دامن سایل کنم
گر شود از تیغ او قسمت دم آبی مرا
خاک را خون در جگر چون طایر بسمل کنم
خرده جان از خجالت بر نمی آرد مرا
خونبهای خود مگر در دامن قاتل کنم
من که در دامان صحرا در کنار لیلیم
کار آسانی چو پیش آید مرا مشکل کنم
من که گوش خویش می گیردم ز فریاد سپند
چون بلند آواز خود صائب درین محفل کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق و دردهای ناشی از جدایی و غم پرداخته است. او با توصیفاتی زیبا، نارضایتی خود از وضعیت موجود را بیان میکند و آرزو میکند که بتواند خود را از شرم و غم رهایی بخشد. دلش به شدت برای معشوق میلرزد و احساس میکند که میتوانست او را به سوی خود جذب کند. شاعر به چالشهای زندگی و تاثیرات جدایی اشاره میکند و در عین حال، زیبایی و تلخی عشق را نیز توصیف میکند. در نهایت، او با تصاویری از دریا و گوهر، احساساتش را به تصویر میکشد و نشان میدهد که عشق و درد جدایی چقدر میتواند عمیق و زنده باشد.
هوش مصنوعی: من بارها وقت ارزشمند خود را در زمین بیحاصل صرف کردهام، تا کی باید بذر خود را بیهوده هدر دهم؟
هوش مصنوعی: خوابم به خاطر شرم و حیا از حضور او تلخ و ناخوشایند شده است. ای کاش میتوانستم خود را از او دور کرده و فراموش کنم.
هوش مصنوعی: از درد جدایی، دلم به شدت لرزان است، اگر بتوانم به اندازه خودم به قاتل محبتام آسیب برسانم، این کار را میکنم.
هوش مصنوعی: کینه و بیرحمی تو باعث شد که نتوانم به خواستهام برسم، وگرنه خیلی زود میتوانستم تو را به سمت خودم جذب کنم.
هوش مصنوعی: چشم کسانی که خسته و خوابآلود هستند، مسیر را برای خوابآلودگی بیشتر آماده میکند. هر بار که در این مسیر استراحت میکنم، خوابهای بیشتری به سراغم میآید.
هوش مصنوعی: من هرگز در برابر چهرههای تلخ و دشواریها احساس ناامیدی نمیکنم و حتی اگر در سختی و یتیمی قرار بگیرم، تلاش میکنم به سمت اهداف و آرزوهایم حرکت کنم.
هوش مصنوعی: شرم و حیا مرا به گونهای در دل دریای گوهر غوطهور کرده است که همچون صدف، اگر در دامن خود مال و ثروتی را بیابم.
هوش مصنوعی: اگر تیغ او بر من بیفتد، آنگاه به جای دم آبیم، زمین را چون جگری خونین حس میکنم و مانند پرندهی زخمی میشوم.
هوش مصنوعی: نفس خرده و ناتوان من از شرم نمیتواند خود را جمع و جور کند مگر اینکه در دامن قاتل خود، حق و حقوقش را طلب کند.
هوش مصنوعی: من که در آغوش طبیعت و در کنار گلهای لیلی هستم، وقتی مشکلی پیش بیاید، آن را ساده و آسان میگیرم و سخت نمیکنم.
هوش مصنوعی: من صداهای بلند و جذاب را که در این محفل به گوش میرسند، نمیشنوم؛ در عوض، خود را از این فریادها دور کرده و به صدای خودم که همچون صدای صائب است، توجه میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند چون تن پروران تعمیر آب و گل کنم
رخنه های جسم را محکم زلخت دل کنم
کیمیا ساز وجود خاکسارانم چو عشق
گرفتد بر مهره گل پرتو من دل کنم
می شود دل چون صدف در سینه تنگم دو نیم
[...]
در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کنم
برگ برگ غنچه ها را لخت لخت دل کنم
نیست آسان در غمش سامان درد اندوختن
نقد داغ دل به صد خون جگر حاصل کنم
یاد معشوق ز خاطر رفته ذوق دیگر است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.