همتی یاران که جوشی از ته دل می زنم
می شوم طوفان، به قلب عالم گل می زنم
موج بیتابم عنانداری نمی آید زمن
بی تأمل سینه بر دریای هایل می زنم
نیست از شوق رهایی بیقراریهای من
بهر مردن دست وپا چون مرغ بسمل می زنم
می زند بهر شکستن دل همان بر سینه سنگ
سنگ عالم را اگر بر شیشه دل می زنم
پی به عیش بی زوال تلخکامی برده ام
کاسه چون چشم تو در زهر هلاهل می زنم
زلف جوهر را به باد بی نیازی می دهد
این تغافلها که من بر تیغ قاتل می زنم
تیشه فولاد می گردد به قصد پای من
در طریق عشق هر گامی که غافل می زنم
بحرم اما جان برای خاکساران می دهم
بوسه در هر جنبشی برروی ساحل می زنم
وصل نتواند مرا صائب ز افغان بازداشت
چون جرس فریادها در پای محمل می زنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر است که درباره عشق، رهایی و درد و خوشیهای زندگی نوشته شده است. شاعر با شور و هیجان از تنشها و بیقراریهای خود در عشق سخن میگوید و به تصویر کشیدن احساساتش، از طوفان و موج صحبت میکند. او به شکستن دلها و تحمل تلخیها اشاره میکند و در عین حال، عشق را به عنوان چیزی مقدس و با ارزش میبیند. همچنین، شاعر بر سرنوشت خود مینگرد و در حالی که به زخمهایش توجه میکند، از فانی بودن زندگی آگاه است. در نهایت، او بر وفاداریاش به عشق و اشتیاقش برای وصال تأکید میکند.
هوش مصنوعی: با انگیزه و اراده یارانم، وقتی از عمق دل تلاش میکنم، همچون طوفانی قدرتمند میشوم و میتوانم در قلب جهان اثرگذار باشم.
هوش مصنوعی: من مانند موجی بیتاب هستم و هیچکس نمیتواند مرا متوقف کند. بیفکر و با قوت، سینهام را به دریا میزنم.
هوش مصنوعی: از شدت شوق و اشتیاق برای آزادی، بیتابیهای من بینهایت است. همچون مرغی که در حال مرگ است، بیوقفه دست و پا میزنم.
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که انسان برای درد و رنجهایی که متحمل میشود، دلش بشکند. اگرچه جهان سختیهای زیادی دارد و دل مثل شیشه آسیبپذیر است، اما من همچنان به این احساسات ادامه میدهم و با تمام قدرت با آنها مقابله میکنم.
هوش مصنوعی: من به لذت پایدار و خالصی دست یافتهام و همچون چشمان تو در زهر تلخی، به زندگی خود ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: این ابیات به این مفهوم اشاره دارد که وقتی به چیزهای باارزش و زیبا بیتوجهی میشود، مانند زلفی که به باد سپرده میشود، شاید به نظر برسد که آسیب میبیند. در این حال، شاعر به زنگ خطر و بیداری خود اشاره میکند که به خاطر غفلتها و بیتوجهیها، به نوعی مضطر است و در موقعیتی خطرناک قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: تیشهای که از فولاد ساخته شده، با نیت آسیب رساندن به پاهایم در مسیر عشق، هر قدمی که بیتوجه برمیدارم، مثل خطری به نظر میآید.
هوش مصنوعی: من در حرم و مکان مقدس هستم، اما جانم را برای عشق و خدمت به خاکساران میدهم و در هر حرکتی بر روی ساحل، بوسهای میزنم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از عشق و اتصال به معشوق غافل شوم و مثل صدای جرس که در پای مرکب میپیچد، فریادهایم را میزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند روزی بر در صبر و تحمل می زنم
دست امیدی به دامان توکل می زنم
چند پاداش تنزل سرگرانی واکشم
بعد ازین من هم تغافل بر تغافل می زنم
در خور پروانه من نیست سوز هر چراغ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.