تیغ سیرابم دم از پاکی گوهر می زنم
هر که را در جوهرم حرفی بود سر می زنم! در
ابرم اما تشنه هر آب تلخی نیستم
خیمه بر دریا به قصد آب گوهر می زنم
صبر ایوبی به خونی طاقت من تشنه است
لب پر از تبخال و استغنا به کوثر می زنم
از جواب تلخ، گوشم چون دهان مار شد
من همان از ساده لوحی حلقه بر در می زنم
آن غیورم کز حرم نامه بنویسم به او
مهر بر مکتوب از خون کبوتر می زنم
دسته گل شد سر دستار بیدردان و من
پنجه خونین به جای لاله بر سر می زنم
بیغمان بر خاک می ریزند ساغر را و من
بر رگ تاک از خمار باده نشتر می زنم
بلبل آزرده ام پاسم بدار ای باغبان
ناگهان از رخنه دیوار بر در می زنم
دل حریف خنده دندان نمای شانه نیست
پشت دستی بر سر زلف معنبر می زنم
عاشقم اما نمی بینم به رویش ماه ماه
طوطیم لیکن تغافلها به شکر می زنم
زخم کافر نعمت از کان نمک لذت نیافت
بعد ازین خود را به قلب شور محشر می زنم
صائب ازبس دست و پادر عاشقی گم کرده ام
گل به زیر پای دارم، دست بر سر می زنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و تلخی میپردازد. او با بیانی استعاری از تشنگی روح و جستجوی حقیقت سخن میگوید و بیانگر آن است که در تلاش است تا جوهر خویش را بیابد. او اشاراتی به صبر و درد کشیدن دارد و در عین حال به عشقی ناتمام و نامشخص اشاره میکند. شاعر با بیان تصاویری زیبا و غمانگیز، از تجربههای تلخ و تلاش برای عبور از آنها صحبت میکند و در نهایت، حسرت و حس تنهایی را در دل دارد. این شعر تصویرگر جستجوی انسانی در تاریکیهای وجود است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این شعر به کیفیت درونی و پاکی شخص اشاره دارد. شاعر بیان میکند که هرگاه کسی دربارهٔ وجودش نظری دارد یا انتقادی میکند، بیمحابا به او پاسخ میدهد. این نشاندهندهٔ اعتماد به نفس و رابطهٔ عمیق او با خصایص فطریاش است. او از خود راضی است و به ارزشهای درونیاش اتکا میکند.
هوش مصنوعی: من مانند ابر هستم، اما هیچ آبی که تلخ باشد را نمیخواهم. به دریا میروم تا برای پیدا کردن آب و مروارید با هدف خاصی جستجو کنم.
هوش مصنوعی: صبر ایوبی من مانند آبی است که به شدت نیازمند است، در حالی که لبهایم پر از زخم است و به دنبال آرامش و رهایی میگردم.
هوش مصنوعی: گوشم به خاطر جواب تلخ مثل دهان مار تیز شده است، اما من به خاطر سادگیام همچنان به در میزنم و منتظر پاسخ هستم.
هوش مصنوعی: من آن فرد غیرتی هستم که وقتی نامهای از حرم مینویسم، برای امضای آن از خون کبوتر استفاده میکنم.
هوش مصنوعی: در دستان بیاحساس، گل زیبایی قرار گرفته و من، با دستانی خونی، به جای گل لاله، بر سر خود میزنم.
هوش مصنوعی: بیدردان و بیخبران، ظرف شراب را بر زمین میریزند، اما من به خاطر خماری و عشق به شراب، به رگهای تاک ضربه میزنم تا از آن شرابی به دست آورم.
هوش مصنوعی: پرندهای که غمگین و آشفتهام، منتظر باش ای باغبان، زیرا به ناگاه از شکاف دیوار ظاهر خواهم شد و سراغت خواهم آمد.
هوش مصنوعی: دل خوشی که دارد، نباید به نمای دندانهای خندان دیگران دل ببندد. من هم با نرمی و ملایمت، دستی به سر و زلفی که زیباست میزنم.
هوش مصنوعی: عاشق او هستم اما نتوانستهام چهرهاش را ببینم. مانند طوطیام که به خاطر تغافلها و بیتوجهیها، شیرینی را میچشم و از آن لذت میبرم.
هوش مصنوعی: زخمی که یک کافر بر اثر نعمتها به وجود میآورد، از نمک و تلخی لذت نمیبرد. بعد از این، خود را در دل شور و هیجان اتفاقات بزرگ قرار میدهم.
هوش مصنوعی: من به قدری در عشق غرق شدهام و از خود بیخود شدهام که حتی گلها را زیر پای خود گذاشتهام و در این حال، دست بر سر خود میزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.