مشت آبی بر رخ از اشک ندامت می زنم
نیش بیداری به چشم خواب غفلت می زنم
پیش ازان کز خواب سنگین توتیا گردد تنم
خار در چشم شکر خواب فراغت می زنم
کوثر و زمزم نشوید گرد عصیان مرا
خویش را چون موج بر دریای رحمت می زنم
از پریشان دیدنم خاطر گشته است
بر در این خانه چندی قفل حیرت می زنم
غوطه در خون می زنم از خارخار انتقام
گل اگر بر دشمن خود از عداوت می زنم
آهوی رم خورده ام، از پاس من غافل مشو
ناگهان بر دامن صحرای وحشت می زنم
می کنم در پرده پنهان داغ عالمسوز را
مهر بر بالای خورشید قیامت می زنم
ساده لوحی بین که چون شبنم درین بستانسرا
فال همچشمی به خورشید قیامت می زنم
روزگاری هر زه گردیدم درین عالم، بس است
مدتی هم زور بر بازوی عزلت می زنم
چند در دامانم آویزد غبار آرزو
آستین بر روی این گرد کدورت می زنم
چند هر ساعت برون آید به رنگی قطره ام
خویش را بر قلزم بیرنگ وحدت می زنم
می کنم سیراب اول همرهان خویش را
این نمک بر زخم خضر بی مروت می زنم
عاشق شهرت نیم صائب چو ماه و آفتاب
آستین بر شمع عالمسوز شهرت می زنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ابراز ندامت و تاسف از گذشتهاش میپردازد و از تلاش خود برای رهایی از خواب غفلت و عصیان حرف میزند. او به دنبال جستجوی حقیقت و آشتی با خود است و میخواهد از درد و رنجهای ناشی از انتقامجویی فاصله بگیرد. شاعر، به تصویرهایی از نور و امید اشاره میکند و نشان میدهد که در این مسیر، در تلاش است تا زخمهایش را با محبت و درک healed کند. او همچنین به سادگی و محبت اشاره دارد و از تمایلش به شهرت و دیده شدن در دنیا سخن میگوید، اما در عین حال به دلتنگی و تنهایی در این مسیر اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: من از شدت پشیمانی، اشکهایم را به روی صورتم میزنم و با آگاهی و بیداری، به چشمان خود زنگ خطری میزنم که از خواب غفلت بیدار شود.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه خواب سنگین بر من چیره شود و دلم پر از درد و زحمت گردد، از لذت فراغت بهره میبرم و میکوشم تا در این لحظههای شیرین، از غمها دور شوم.
هوش مصنوعی: زیارت کوثر و زمزم نمیتواند گناههای من را پاک کند. مانند موجی که بر روی دریای رحمت خدا زده میشود، به خویش مینگرم و سعی میکنم به سوی رحمت او حرکت کنم.
هوش مصنوعی: دیدن حالتی آشفته و نابسامان من باعث نگرانی کسی شده است و من مدتی است که در این مکان ایستادهام و با حیرت به در میکوبم.
هوش مصنوعی: من به شدت در حس انتقام غوطهور هستم و اگر به دشمن خود آسیب بزنم، این کار را به خاطر کینهام از او انجام میدهم.
هوش مصنوعی: من مانند آهویی وحشی و رم کرده هستم، پس از مراقبت و توجه من غافل نشوید؛ زیرا ناگهان به دامن سرزمین ترس و ناامیدی میروم.
هوش مصنوعی: من در خفا و به دور از چشم، غم و درد بزرگ دنیا را تحمل میکنم و بر بالای خورشید روز قیامت، نشانی از آن میگذارم.
هوش مصنوعی: ناخودآگاه و بدون تردید، مانند شبنمی که در باغی میدرخشد، به طور صادقانه و دلنشین به ستارهای بزرگ و درخشان در پایان دنیا امید و آرزو میبندم.
هوش مصنوعی: زمانی در این دنیا هر چه کردم، کافی است. حالا مدتی است که در گوشهای نشستهام و به خودم فکر میکنم.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که آرزوهایش بر دوش او سنگینی میکند و او هر روز سعی میکند با تلاش بیشتر، غبار غم و ناامیدی را از زندگیاش بزداید.
هوش مصنوعی: هر چند وقت یکبار، به اشکال مختلفی نمایان میشوم و در این دریاچه بیرنگ وحدت، خودم را به نمایش میگذارم.
هوش مصنوعی: من ابتدا دوستانم را سیراب میکنم و سپس بر زخمهای خضر بیرحم نمک میزنم.
هوش مصنوعی: من به دنبال شهرت نیستم، اما مانند ماه و خورشید، با تمام وجودم به روشنی و نور افشانی در این دنیا میپردازم و در پی جلب توجه دیگران هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.