خنده بر حال گرانباران دنیا می زنم
از سبکباری چو کف بر قلب دریا می زنم
بادبان کشتی من شهپر پروانه است
سینه بر دریای آتش بی محابا می زنم
تا چو سوزن رشته الفت گسستم از جهان
سر برون ازیک گریبان با مسیحا می زنم
ذره بیقدرم اما افسر خورشید را
گر گذارد بر سر من چرخ، سر وا می زنم
چون صدف تا دست بر بالای هم بنهاده ام
کاسه در آب گهر درعین دریا می زنم
می گشایم عقده های گریه خونین زدل
گربه ظاهر خنده خونین چو مینا می زنم
دست من گیرای گران تمکین که چون موج سراب
سالها شد قطره در دامان صحرا می زنم
از پریشان گردی نظاره صائب سوختم
بخیه حیرانیی بر چشم بینا می زنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به بیان احساسات عمیق و تناقضات زندگی میپردازد. او از خندهاش بر غمها و حال گرانباران دنیا میگوید و با دلخوشی از سبکی خود، همچون کف دریا بر قلب آن میزند. بادبان کشتیاش نماد آزادی است و او با شجاعت در دل آتش دریایی حرکت میکند. او در جستوجوی ارتباطی عمیق با جهان است و به مقایسه خود با ذرهای میپردازد که افسر خورشید است. شاعر همچنین از رنجها و دردهای درون خود گفتگو میکند و به قصد گشودن عقدههای درونی، با تکیه بر خندههای ظاهر، حقیقتی تلخ را به تصویر میکشد. او همچنین به سرگردانیهای ذهنیاش اشاره دارد و از تلاشش برای تسلط بر مشکلات و چالشهای زندگی مینویسد.
هوش مصنوعی: من با سبکی و خوشحالی به حال کسانی که بار سنگینی بر دوش دارند میخندم، همچون اینکه با کف روی سطح دریا ضربه میزنم.
هوش مصنوعی: بادبان کشتی من مانند بالهای پروانه است و من بدون ترس و با شجاعت در میان دریای آتش پیش میروم.
هوش مصنوعی: وقتی که محبت و پیوندی که به دیگران داشتم را قطع کنم، از این دنیا جدا میشوم و در آن لحظه، با مسیحا، فرشتهای در شکل انسانی، صحبت خواهم کرد.
هوش مصنوعی: من شاید کوچک و بیارزش باشم، اما اگر خورشید بر سر من فرو افتد و چرخ فلک به من توجه کند، باز هم سرکشی و سر بر نمیدارم.
هوش مصنوعی: به مانند صدفی که با دستهایش روی هم گذاشته شده، در آبی که درون دریا است، مروارید و گوهر خارج میکنم.
هوش مصنوعی: من درد و غمهای عمیق را از دل بیرون میآورم، حتی اگر به ظاهر لبخند بزنم، در دل احساسات ناخوشایند و خونینی دارم. مانند یک پرنده زیبا که با وجود ظاهری شاداب، درونش پر از غم و اندوه است، من هم به این ترتیب احساساتم را بروز میدهم.
هوش مصنوعی: دست مرا بگیر که با وجود سنگینی و سختی، مانند موجی که در سراب سالها به وجود آمده، میتوانم در بیابانها، قطرهای از زندگی و احساس را ارائه دهم.
هوش مصنوعی: به خاطر وضعیت نابسامان و پر آشوبی که دارم، احساس میکنم سوزش و آزردگی عجیبی بر چشمم نشسته است. در واقع، این درد ناشی از حیرت و سردرگمیام است و به نوعی خود را درگیر آن کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آستین گریه را گاهی که بالا می زنم
سیلی سیلاب بر رخسار دریا می زنم
نیستم بیکار، شغلی می تراشم بهر خویش
دست اگر بردارم از سر تیشه برپا می زنم
کی هوای گوشه عزلت ز سر بیرون کنم
[...]
چند روزی از در میخانه سروا می زنم
پشت دستی بر قدح، سنگی به مینا می زنم
چند در گرداب سرگردان بگردم چون حباب
می کشم چون موج میدان و به دریا می زنم
بر نمی تابد غبار کلفتم آغوش شهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.