سیر چشم فقرم از تحصیل دنیا فارغم
ابر سیرابم ز روی تلخ دریا فارغم
پیش پا دیدن نمی آید زمن چون گردباد
از خس و خاشاک اسن دامان صحرا فارغم
بی نیاز از خواب وخورکرده است حیرانی مرا
بیخودی کرده است از اندیشه جافارغم
ذکر او دارد زیاد دیگران غافل مرا
فکر او کرده است از سیر و تماشا فارغم
بیکسی روی مرا از مردمان گردانده است
درد بی درمان او دارد ز عیسی فارغم
چشم یکرنگی ندارم از دورنگان جهان
از ورق گرداندن گلهای رعنا فارغم
با وجود صد هنر بر عیب خود دارم نظر
بال طاوسی نمی گرداند از پا فارغم
برده شیرین کاری از دستم عنان اختیار
همچو فرهاد از شتاب کارفرما فارغم
بر نگردانم ورق چون دیده قربانیان
حیرت سرشار دارد از تماشافارغم
می برد بیطاقتی از بزم او بیرون مرا
چون سپند از دورباش مجلس آرا فارغم
مغز تا باشد به فکر پوست افتادن خطاست
صائب از اندیشه عقبی ز دنیا فارغم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره دنیای اطراف و وضعیت خود میپردازد. شاعر از فقر و کاستیهای زندگی میگوید که او را از خواستههای دنیوی و تحصیل سود فارغ کرده است. او به زیباییها و جذابیتهای دنیا بیتوجه است و بیشتر درگیر تفکر و عواطف درونی خود میباشد. درعین حال، قلمرو احساساتش از عشق و دلتنگی پر شده است و از وجود دیگران غافل میشود. شاعر انتقاد میکند که افراد به ظاهر زیبا تنها برای فریب و سطحینگری هستند. احساس غم و بینیازی از همراهی دیگران او را به تفکر عمیقتری واداشته و در این مسیر از دنیای مادی دور شده است. در نهایت، وی بر این باور است که آدمی باید به عمق وجود و فکر خود بپردازد تا به حقیقت زندگی نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: چشمانم از دنیای مادی و زرق و برق آن سیر شده است و دیگر به آن علاقهای ندارم. همچنان که یک ابر از بارش باران سیراب میشود، من نیز از چهرهی اندوهگین و تلخ زندگی راضیام و احساس سرزندگی میکنم.
هوش مصنوعی: چیزی که در برابر من قرار دارد، به چشمم کوچک و ناچیز است، مانند گردبادی که زبالهها و علفهای هرز را جابهجا میکند و دامن صحرا را از آنها پاک میسازد.
هوش مصنوعی: من از خواب و خوراک بینیاز شدهام، و حیرت و سرگشتگیام مرا به حالت بیخودی درآورده است، به طوری که دیگر حتی در اندیشهام هم آرامش نمییابم.
هوش مصنوعی: مدح و یاد خداوند در زبان دیگران بسیار است، اما من به دلیل تفکر و توجه به او از تماشای دنیا و زیباییهای آن غافل ماندهام.
هوش مصنوعی: کسی به خاطر درد و رنجی که دارد، مرا از دیگران دور کرده است و این درد درمانی ندارد، به همین خاطر از عیسی هم بینیاز است.
هوش مصنوعی: من از افرادی که دو چهره دارند، نگران نیستم و از تغییرات و دگرگونیهای دنیا دلگیر نیستم.
هوش مصنوعی: با اینکه دارای هنرهای زیادی هستم، اما به عیوب خود توجه میکنم؛ زیرا مانند طاووسی نیستم که از پا بلند پرواز کند.
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر یک عمل زیبا و دلنشین قرار گرفتهام و از کنترل امور خود خارج شدهام، به گونهای که مانند فرهاد، کارهای دشوار را با شتاب و بیفکری انجام میدهم.
هوش مصنوعی: من ورق را برنمیگردانم، چون چشمهای قربانیان پر از شگفتی است، هرچند که در دل غم دارم.
هوش مصنوعی: او مرا به شدت از بزم خود دور میکند، درست مانند اینکه خاکستر از کنار آتش به دور افکنده میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فکر و عقل آدمی در کاربرد درست خود فعال باشد، نباید به ظواهر و ظاهرگرایی توجه کرد؛ زیرا درک عمیق و واقعی ارزش بیشتری دارد و نباید از مسائل دنیوی و ظواهر آن غافل شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.