خار دیوارم که از برگ و نوا بی طالعم
از ثبات خویش در نشو و نما بی طالعم
با من غم دیده نه دلدار می سازد نه دل
من هم از بیگانه، هم از آشنا بی طالعم
سایه من گرچه می بخشد سعادت خلق را
کار چون با قسمت افتد چون هما بی طالعم
هرکه را از خاک بردارم، زندخاکم به چشم
در بساط آفرینش چون صبا بی طالعم
خانه آیینه دارد زنده دل نام مرا
چون سکندر گرچه ازآب بقا بی طالعم
داغ دارد چشم پاکم دامن آیینه را
حیرتی دارم که از خوبان چرا بی طالعم
منت بیگانگان از آشنایان خوشترست
منت ایزد را که من از آشنا بی طالعم
داغ دارد شانه را در موشکافی دفتم
در به دست آوردن زلف دو تا بی طالعم
می نمایم ره به خلق و می خورم بر سر لگد
در میان رهبران چون نقش پا بی طالعم
چون سویدا اگرچه راهی هست در هر دل مرا
همچو تخم خال از نشو و نما بی طالعم
راستی چون سرو صائب بی ثمر دارد مرا
من ز صدق خود درین بستانسرا بی طالعم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر پرداخته است. او از بیثمری و بیسرانجامی زندگیاش سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که علیرغم تلاشها و زحمتهایش، به یک سرمنزل مقصود نمیرسد. شاعر احساس غم و تنهایی دارد و با وجود ارتباطات و آشنایان، هنوز احساس بیکسی و بیهدفی میکند. او به تشبیههایی مثل «خار دیوار» و «سایه» اشاره میکند که نشاندهندهی ناپایداری و بیثمری وجود اوست. در نهایت، شاعر به نوعی حسرت و انزوای وجودی دچار است و میخواهد که وجودش معنادارتر شود، اما به همان اندازه احساس میکند که خارج از دایرهی بهرهوری و رضایت قرار دارد.
هوش مصنوعی: من مثل خار دیواری هستم که از برگ و صدا بینصیب ماندهام و در حالی که در خودم ثبات و استواری دارم، همچنان از رشد و پیشرفت محروم هستم.
هوش مصنوعی: غم من نه با یار می سازد و نه دل من از کسی دیگر، چه از بیگانه و چه از آشنا، بیدردسر و بدون سرنوشتی است.
هوش مصنوعی: سایه من اگر چه به دیگران خوشبختی میدهد، اما وقتی قسمت خودم به میان بیاید، به سرنوشت بد دچار میشوم.
هوش مصنوعی: هر کسی را که از خاک برمیدارم و به او کمک میکنم، در واقع خودم در دنیای آفرینش چون نسیمی هستم که بدون سرنوشت و بیقراری در حال حرکت و نوسان هستم.
هوش مصنوعی: خانهی آن فرد زنده دل، آینهای دارد که نام مرا در آن منعکس میکند. هرچند من مانند سکندر هستم، اما از آب بقا بینصیبم و به همین دلیل سرنوشت خوبی ندارم.
هوش مصنوعی: چشمان پاک و معصوم من به شدت احساس درد و سوزش دارند و باعث شدهاند که دامن آیینه را بسوزانم. در این حال، چنین حیرت و شگفتی دارم که چرا از میان نیکان و خوبان، من بیقسمت و بینصیب ماندهام.
هوش مصنوعی: بگذار برایم انتظار و لطف بیگانگان را، زیرا منت و لطف خداوند به من از آشنایانم بیخبرتر است.
هوش مصنوعی: شانهام به خاطر تلاش برای یافتن زلفی از معشوق به شدت داغ و خسته است، و این تلاش بینتیجه و بدون خوش شانسی است.
هوش مصنوعی: من به مردم نشان میدهم که چگونه باید بروند و خودم هم در مسیر رهبران مثل یک اثر کمرنگی هستم که بیچارهام و فقط با راه رفتن بر روی لگدی که به سرم میخورد، به جلو میروم.
هوش مصنوعی: اگرچه در دل هر کسی مسیری وجود دارد، اما من به مانند تخم خالی هستم که بدون رشد و نمو، به سرنوشت خوبی نخواهم رسید.
هوش مصنوعی: من همچون سروی هستم که بی ثمر میماند و زندگیام همانند این بستان بی حاصل است، چرا که به صداقت و درستی خود ایمان دارم، اما از شانس و سرنوشت خوبی برخوردار نیستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.