پرده از حسن عمل بر دامن تر می کشم
چون صدف دامان تر در آب گوهر می کشم
مهر گل را بر گلاب انداختن کا رمن است
ناز آن لبهای میگون را ز ساغر می کشم
راهرو را در قفا دیدن دلیل کاملی است
انتظار خویش در دامان محشر می کشم
من که چون خورشید افسر کرده ام از موی خویش
کافرم گر یک سر مو ناز افسر می کشم
عشق را غیرت به کامم زهر قاتل کرده است
تلخی مردن ازین تریاک اکبر می کشم
گر زند پیش عقیق آبدارش موج لاف
پنجه خونین به روی آب کوثر می کشم
جذبه ای دارم که گر مانع نگردد شرم عشق
شعله را بیرون ز آغوش سمندر می کشم
تن پرستی می کنم چندان که جان فربه شود
جان چو فربه گشت، دست از جسم لاغر می کشم
زلف او از بار دل بر خاک افتاده است و من
از تهید ستی دل از دست صنوبر می کشم
صائب از رضوان کسی ترخنده تا کی وا کشد
چشم اشک آلود را بر روی کوثر می کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل شاعر به بیان احساسات عاشقانه و دردهای درونی خود میپردازد. او از زیباییهای عشق، ناز لبها و دلتنگیهایش میگوید و در عین حال به تلخیهای آن اشاره دارد. شاعر با استفاده از استعارات مختلف، عشق را با قدرتی حس میکند که او را به عمق وجودش میکشاند و از عذابها و لذتهای آن نمیتواند رهایی پیدا کند. او همچنین از زیبایی و نازکی معشوقهاش میگوید و در نهایت به تأمل در معنای زندگی و عشق میرسد. احساس درد و شوق در این شعر به وضوح مشهود است.
هوش مصنوعی: من از صفای عمل، دامن خود را تزئین میکنم، مانند صدفی که در آب، مروارید را به دامان خود میچسباند.
هوش مصنوعی: عشق گل را بر روی گلاب میافریند و این کار من است. من آن لبهای زیبا و دلربا را از جام شراب مینوشم.
هوش مصنوعی: دیدن راهرو در پشت سر نشانهای است از اینکه من با تمام وجود در انتظار خودم هستم و در سرنوشت خود غرق شدهام.
هوش مصنوعی: من چون خورشید تاجی از موهای خود ساختهام، اگر فقط یک تار موی ظریف را به عنوان تاج بر سر بگذارم، آن را بیاعتبار میدانم.
هوش مصنوعی: عشق به قدری برایم سخت و دردناک شده که مانند زهر زیانآور مرا آزار میدهد. تلخی مرگ را نیز از این حالت ناراحتکننده تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: اگر در مقابل عقیق درخشانش موج بیفکند، من با دست خونینم نشانی از قدرت و افتخار بر روی آب کوثر میزنم.
هوش مصنوعی: احساس عمیقی دارم که اگر مانعی در کار نباشد، شرم عشق را به گونهای نمایان میکنم که شعله را از آغوش سمندر بیرون بکشم.
هوش مصنوعی: من تا آنجا که میتوانم به لذتهای جسمانی میپردازم، تا روح و جانم پر و پیمان شود. وقتی که روح و جانم قوی و سرزنده شد، از توجه به بدن ضعیف و ناتوان دست میکشم.
هوش مصنوعی: موهای او به خاطر درد دل روی زمین افتاده و من به خاطر بیکسی و غم دل، از عشق او رنج میبرم.
هوش مصنوعی: صائب از رضوان، که نشان از بهشت و خوشی دارد، به چه دلیلی تا این حد خود را غمگین کند و اشک ببارد در حالی که میتواند از نعمتهای زلال و شیرین مانند کوثر بهره ببرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم
چون صدف دامان تر در آب گوهر می کشم
مهر گل را بر گلاب انداختن کار من است
ناز آن لبهای میگون را ز ساغر می کشم
چون تنکظرفان کجا من می ز ساغر میکشم
همچو غواص گهرجو، شیشه بر سر میکشم
از کفم سررشتهٔ پرواز بیرون رفته است
گر گشایم بال را، خمیازه بر پر میکشم
هردم از یاد لبش خود را تسلی میدهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.