پرده از حسن عمل بر دامن تر می کشم
چون صدف دامان تر در آب گوهر می کشم
مهر گل را بر گلاب انداختن کا رمن است
ناز آن لبهای میگون را ز ساغر می کشم
راهرو را در قفا دیدن دلیل کاملی است
انتظار خویش در دامان محشر می کشم
من که چون خورشید افسر کرده ام از موی خویش
کافرم گر یک سر مو ناز افسر می کشم
عشق را غیرت به کامم زهر قاتل کرده است
تلخی مردن ازین تریاک اکبر می کشم
گر زند پیش عقیق آبدارش موج لاف
پنجه خونین به روی آب کوثر می کشم
جذبه ای دارم که گر مانع نگردد شرم عشق
شعله را بیرون ز آغوش سمندر می کشم
تن پرستی می کنم چندان که جان فربه شود
جان چو فربه گشت، دست از جسم لاغر می کشم
زلف او از بار دل بر خاک افتاده است و من
از تهید ستی دل از دست صنوبر می کشم
صائب از رضوان کسی ترخنده تا کی وا کشد
چشم اشک آلود را بر روی کوثر می کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم
چون صدف دامان تر در آب گوهر می کشم
مهر گل را بر گلاب انداختن کار من است
ناز آن لبهای میگون را ز ساغر می کشم
چون تنکظرفان کجا من می ز ساغر میکشم
همچو غواص گهرجو، شیشه بر سر میکشم
از کفم سررشتهٔ پرواز بیرون رفته است
گر گشایم بال را، خمیازه بر پر میکشم
هردم از یاد لبش خود را تسلی میدهم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.