هر که می آید به ملک هستی از کوی عدم
باز می گردد به جان بی نفس سوی عدم
هرکه می داند چه آشوب است درملک وجود
بی تامل برندارد سر ز زانوی عدم
هست در میزان هستی راه ورسم امتیاز
خاک وزرباشد برابر درترازوی عدم
هرکه رفت آنجا ز فکر باز گشت آسوده شد
دلنشین افتاده است از بس سر کوی عدم
سجده شکرش به دامان قیامت می کشد
هر که را محراب گردد طاق ابروی عدم
تا بیفتی از نفس چون دیده قربانیان
رو مکن زنهار رد آیینه روی عدم
نیست در ملک پرآشوب وجود آسودگی
چون نفس ازپای منشین در تکاپوی عدم
خاک می مالد به لب صائب ز بیم چشم زخم
ورنه سیراب است از آب زندگی جوی عدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مسأله وجود و عدم پرداخته و بیانگر تأملاتی عمیق درباره زندگی و مرگ است. شاعر از تجربههای انسانی و دردهای دنیای هستی صحبت میکند و به این نکته اشاره میکند که هر موجودی که به جهان هستی قدم میگذارد، در نهایت به عدم باز میگردد. او به آشفتگیهای زندگی دنیا و تلاش بیهوده برای فرار از آن میپردازد و بر لزوم شناخت عدم تأکید میکند. در نهایت، شاعر توصیه میکند که از نفس خود بگذر و به سراغ عدم بروی تا به آرامش برسدی. او به بیثباتی زندگی و اضطرابهای آن اشاره میکند و تصریح میکند که جز از طریق پذیرش عدم، نمیتوان آسودگی یافت.
هوش مصنوعی: هر کس که به جهان هستی میآید، پس از مدتی به سوی جایی که قبلاً بوده یعنی عدم بازمیگردد و به حیات بدون نفس میرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از درد و گرفتاریهای زندگی آگاه است، بدون فکر و اندیشه از وضعیت ناچیز و بیارزش قبل از وجود خود خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: در جهان هستی، معیار و قوانینی برای تمایز وجود دارد؛ خاک و طلا در ترازوی عدم، با هم برابر هستند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به آنجا برود، از نگرانیها و افکارش فارغ میشود و احساس آرامش میکند؛ آنجا چنان دلنشین و آرامشبخش است که هر کسی به خاطر زیبایی و سادگیاش در آنجا میماند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگیاش به مقام معنوی و عبودیت برسد، در روز قیامت، شکرگزاریاش را به درگاه خداوند به جا میآورد و این موضوع به او عزت و کرامت میبخشد.
هوش مصنوعی: هر گاه که از نفس و وجود خود افتادی، مانند قربانیانی که در آستانهی مرگ هستند، جلو آینه نرو و از خود غفلت کن.
هوش مصنوعی: در سرزمین پر از آشفتگی، آرامش وجود ندارد، مانند نفس که از تلاش برای زندگی فارغ نمیشود و همیشه در جستجوی عدم است.
هوش مصنوعی: صائب برای جلوگیری از چشمزخم، روی لبش خاک میمالد، در حالی که حقیقتاً جوی زندگیاش، از آب زنده سیراب است و نیازی به چنین تدابیری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.