داده ام دست ارادت با حنای لای خم
پای رفتن نیست از میخانه ام چون پای خم
بیت معمور خرابات است یارب کم مباد
تا قیامت خشتی از بنیاد پا بر جای خم
همت ساقی دو چندانم شراب لعل داد
گوهر عقلم اگر پامال شد در پای خم
با بزرگان یک طرف افتادن از عقل است دور
محتسب بیجاکمر بسته است در ایذای خم
تنگ ظرفی را چو مینا بر کنار طاق نه
کوه تمکین شو که در میخانه گیری جای خم
سر به گردون در نمی آرم زاستغنای عشق
همت دریاکشان را کی بود پروای خم
می توان از صورت هرکس به معنی راه برد
جوهر می را توان دریافت از سیمای خم
چند صائب همچو ساغر هرزه پروازی کنم
مدتی قصد اقامت می کنم در پای خم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عمیقترین تجربیات عشق و میخانهنشینی خود اشاره میکند. او با استفاده از تصاویری از می و خم، به احساسات و اندیشههایش پرداخته و نشان میدهد که عشق و میخانه برای او مکانی مقدس و مملو از تجربیات معنوی است. او از خودگذشتگیاش در برابر عشق و شراب سخن میگوید و نشان میدهد که این عشق او را از دنیا و عقل دور کرده است. در نهایت، شاعر بر این باور است که باید به این حالت عشق و سرمستی ادامه دهد و در پای خم بماند.
هوش مصنوعی: من دست خود را به تو سپردهام، اما در میخانه نمیتوانم مانند پای خم از آن بگذرم.
هوش مصنوعی: اینجا جایی است پر از شراب و خوشی، کاش هیچوقت فراموش نشود و تا ابد این حس خوب و شادابی باقی بماند، حتی اگر به میخ درد و رنج بیانجامد.
هوش مصنوعی: ساقی، تلاش و زحمت من را دو برابر کن و شراب قرمز را به من بده. اگر عقل و اندیشهام به خاطر خوشگذرانی زیر پای میخانه لگدمال شود، اشکالی ندارد.
هوش مصنوعی: در کنار افراد بزرگ و مهم قرار گرفتن، نشاندهندهی خرد و زیرکی است. دور شدن از مسئولان سختگیر، نشانهای از عشق و لذت در نوشیدن شراب است.
هوش مصنوعی: ظرف کوچک و تنگی را مانند مینا در کنار طاق نگذار، زیرا در میخانه، جایی برای خم (شراب) وجود ندارد. به این معنی که نباید در مکانهای خاص و مناسب قرار بگیری که به اندازه کافی جا و مقام نداشته باشد.
هوش مصنوعی: من در پیجاهی از عشق، خود را به آسمان نمیزنم و در این راه بینیازی، آیا کسی به فکر کشتیرانان و دریاها هست؟
هوش مصنوعی: میتوان از ظاهر هر شخص به باطن او پی برد، همانطور که میتوان از ظاهر یک لیوان خم به محتوای آن که شراب است، پی برد.
هوش مصنوعی: مدتی میخواهم بیخیال و بیپروا زندگی کنم و در کنار میخوری مشغول شوم، اما در نهایت به فکر اقامت و ماندن در همین حال و فضا هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به زانو رفته پای من به گل از لای خم
پای رفتن نیست ازمیخانه ام چون پای خم
کرد حلاجی می وحدت سر منصور را
خشت بردارد می پرزور از بالای خم
رخنه دل از می صافی نمی آید بهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.