تا به زانو رفته پای من به گل از لای خم
پای رفتن نیست ازمیخانه ام چون پای خم
کرد حلاجی می وحدت سر منصور را
خشت بردارد می پرزور از بالای خم
رخنه دل از می صافی نمی آید بهم
می کنم اندود این ویرانه را از لای خم
از دل پر جوش نتوانم به بالین سر نهاد
نیست ممکن کف شود آسوده بر بالای خم
چون توانم باده گلرنگ را بی پرده دید
من که مستی می کنم از دیدن سیمای خم
گرزموج می به فرقم تیغ بارد چون حباب
نیست ممکن از سرم بیرون رود سودای خم
سفلگان در نعمت از منعم نمی آرند یاد
چون سبو خالی شد ازمی می شود جویای خم
دخل دریا ابر را در خرج می سازد دلیر
می کنم خالی به جرات شیشه را در پای خم
از دهان بسته باشد قفل روزی را کلید
پر برآید کوزه لب بسته از دریای خم
کیست عقل شیشه دل تا کوس دانایی زند
در خراباتی که افلاطون نگیرد جای خم
مذهب و مشرب به هم آمیختن حق من است
می فشانم گرد راه کعبه را در پای خم
می گشاید دفتر صبح قیامت آسمان
چون ز جوش باده آرد کف به لب دریای خم
شیشه نشکسته در پا گرچه کمتر می خلد
توبه نشکسته افزون می خلد در پای خم
گربه این عنوان می روشن تجلی می کند
همچو کوه طور می پاشد زهم اجزای خم
صیقل روح است صائب صحبت روشندلان
می توان رودید در آیینه سیمای خم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و پیچیدگی شراب و عشق اشاره دارد. شاعر به توصیف خم شراب میپردازد و از حالاتی چون مستی و عشق بیپرده سخن میگوید. در این شعر، او احساسات عمیق خود را نسبت به شراب و معنویت بیان میکند و به ارتباط بین مستی و روشنفکری اشاره میکند. همچنین، از دلمشغولیها و تردیدهای انسانی صحبت میکند و به ترکیب مذهب و عشق تأکید میورزد. در نهایت، شاعر از قدرت و زیبایی شراب به عنوان یک منبع الهام و جلاء روح یاد میکند.
هوش مصنوعی: من به خاطر مشکلاتی که دارم، دیگر توان ایستادن ندارم و هر حرکت من به زانو درآمده است. اما هرگز نمیتوانم از حضور در میخانه و لذتهای آن دست بکشم، همانطور که یک خم شراب نمیتواند از جاری شدن متوقف شود.
هوش مصنوعی: حلاجی از پلههای بالایی، نگران و دل آشفته، برای منسجم کردن و اتحاد یک روح، سر منصور را برداشته و به او کمک میکند تا به اوج برسد.
هوش مصنوعی: عشق و شادی از قلبی پاک و صاف به وجود نمیآید؛ بنابراین من این ویرانی را با لایهای از احساس و زیبایی میپوشانم.
هوش مصنوعی: نمیتوانم از دل پر هیجان به سر بالین بگذارم؛ آرامش پیدا کردن در بالای خم، غیرممکن است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم رنگ خوش باده را بدون پرده ببینم وقتی که از دیدن چهرهی میخورم مست شدهام؟
هوش مصنوعی: اگر موجی به سرم بیفتد و مانند تیغ به فرق سرم زخم بزند، چون حباب نمیتوانم از سرم بیرون بروم و فکر و آرزوی زیباییها دور نمیشود.
هوش مصنوعی: افراد پاییندست به یاد منعمها نمیافتند زمانی که آنها در حال نفع و خوشی هستند، مانند وقتی که ظرفی از شراب خالی میشود و فرد در جستجوی دوبارهٔ آن میافتد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به تصویر کشیدن یک وضعیت جالب میپردازد. او از دریا و ابر صحبت میکند و میگوید که خواستههای گرانقیمت و بزرگ (مثل دریا) در واقع با شجاعت و جرات انسانهای دلیر (شخصیتی که شجاعت دارد) به دست میآید. او به نوعی اشاره میکند که اگرچه ممکن است به نظر برسد که همه چیز در دسترس نیست و کمی ترسناک است، اما با اعتماد به نفس و جرات میتوان به خواستهها و آرزوها نزدیک شد، حتی اگر در حالتی خطرناک (مثل تکیه بر شیشه) قرار بگیریم. در واقع، این نباید مانع اراده و اقدام ما شود.
هوش مصنوعی: وقتی که امکان صحبت کردن وجود نداشته باشد، ممکن است روزی قفل نامعلومی باز شود. همچنان که اگر کوزهای با دهانه بسته باشد، ممکن است از دریا پر شود، اما به دلیل بسته بودن دهانهاش، نمیتواند چیزی از خود نشان دهد. این نشان میدهد که برخی چیزها ممکن است در باطن وجود داشته باشند، ولی به دلیل شرایط خاص، نمیتوانند نمایان شوند.
هوش مصنوعی: کیست که دارای عقل و درک بالایی باشد و بتواند در مکانی که حتی افلاطون هم نمیتواند آن را درک کند، صدای معرفت را به گوش دیگران برساند؟
هوش مصنوعی: من حق خود را در این میدانم که مذهب و روشهای مختلف را با هم ترکیب کنم و برای این کار، جام شراب را در مسیر کعبه قرار میدهم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، آسمان مانند یک دفتر جدید باز میشود و از جوش و خروش باده، کفهایی بر لبهای دریای بزرگ مینشیند.
هوش مصنوعی: شیشهای که نشکسته، اگرچه کمتر آسیب میبیند، اما توبهای که شکسته شده، بیشتر از آنچه فکر میکنی آسیب به بار میآورد.
هوش مصنوعی: گربه با این نشان، به روشنی خود را نشان میدهد و مانند کوه طور، اجزای خود را از هم پخش میکند.
هوش مصنوعی: صحبت با افراد روشنفکر و آگاه موجب تقویت و پرورش روح انسان میشود و میتوان زیباییهای درون انسان را در چهرههای آنان مشاهده کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داده ام دست ارادت با حنای لای خم
پای رفتن نیست از میخانه ام چون پای خم
بیت معمور خرابات است یارب کم مباد
تا قیامت خشتی از بنیاد پا بر جای خم
همت ساقی دو چندانم شراب لعل داد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.