میشدم بیرون ز خود گر منزلی میداشتم
دست و پایی میزدم گر ساحلی میداشتم
بهترست از عقل ناقص چون جنون کامل فتاد
کاشکی من هم جنون کاملی میداشتم
ای که گویی دست بر دل نه مکن بیطاقتی
مینهادم دست بر دل گر دلی میداشتم
دانه اشکی که دارم چون صدف در دل گره
میفشاندم گر زمین قابلی میداشتم
بیقراریهای من میداشت پایان چون سپند
راه فریادی اگر در محفلی میداشتم
در گرفتاری است آزادی درین بستانسرا
میشدم آزاد اگر پا در گلی میداشتم
دیگ بحر از احتیاج ابر میآید به جوش
جوش احسان میزدم گر سایلی میداشتم
گرد من بیرون نمیرفت از بیابان جنون
همچو مجنون گر امید محملی میداشتم
از دل بی حاصل خود شرمسارم جای دل
در بغل ای کاش فرد باطلی میداشتم
از تلاش گلشن فردوس فارغ میشدم
جا اگر در خاطر صاحبدلی میداشتم
باده را میداشت خونم داغ از جوش نشاط
در نظر گر دست و تیغ قاتلی میداشتم
آه من صائب نمیشد سرد چون باد خزان
از بهار زندگی گر حاصلی میداشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره longing و آرزوهاست. شاعر از نداشتن چیزهایی که حس میکند به او آزادی، شادی، و معنا میدهند، ابراز نارضایتی میکند. او به جنون کامل و اشتیاق شدید به احساسات عمیق اشاره دارد و آرزو میکند که ای کاش چیزهای بیشتری در زندگیاش داشت تا بتواند از قید و بندهای روحی رهایی یابد. احساس بیقراری و درد ناشی از نداشتن دل و جایی برای فرار از غمها در تنهایی و افکارش مشهود است. شاعر به دنبال عشقی واقعی، دوستی، و قابلیتهای انسانی است تا بتواند از گیرافتادگی و ناامیدی رها شود. در نهایت، او به شدت از بیحاصلی و سرما و کمبود فرصتها رنج میبرد.
هوش مصنوعی: اگر مکانی برای استراحت داشتم، از خودم جدا میشدم و اگر جایی برای رسیدن و نجات داشتم، بهتلاطم میافتم.
هوش مصنوعی: بهتر است که انسان گاهی به جنون کامل دچار شود تا اینکه با عقل ناتمام و ناقص زندگی کند. ای کاش من هم جنون کاملی داشتم.
هوش مصنوعی: ای کسی که میگویی به دل دست نزن! من نمیتوانم بیتابیام را کنترل کنم. اگر دلای داشتم، حتماً دست بر آن مینهادم.
هوش مصنوعی: هر اشکى که دارم مانند صدفى در دل خود نگهدارى میکنم و اگر زمین ارزش و لیاقتی داشت، آن را در آن میریختم.
هوش مصنوعی: ناامیدیها و نگرانیهای من روزی به پایان میرسید، مثل آتشی که خاموش میشود، اگر در جمعی فریاد میزدم.
هوش مصنوعی: در این باغ، آزادی درون مشکلات محصور شده است. اگر پایم در گلی گیر کرده بود، میتوانستم آزادانه به این باغ وارد شوم.
هوش مصنوعی: در اثر نیاز ابر، دریا به جوش و خروش میآید و اگر درخواستی داشتم، نیکی را به من میکوشید.
هوش مصنوعی: در دل صحراهای دیوانگی، هرگز از من جدا نمیشد. اگر امیدی به داشتن وسیلهای برای سفر داشتم، مانند مجنون میبودم.
هوش مصنوعی: از عدم کامیابی و ناکامیهایم ناراحتم. کاش کسی را در آغوش میگرفتم که بتواند دلخوشیام را تامین کند.
هوش مصنوعی: اگر در دل یک انسان بزرگ و صاحبنظر جایی داشتم، از تلاش و کوشش برای بهبود باغ بهشتی بینیاز میشدم.
هوش مصنوعی: شراب باعث میشود که احساسم پر از شادی و شوق شود، به حدی که اگر شمشیری از قاتلی در دست داشتم هم، حسرت و غمکاری را فراموش میکردم.
هوش مصنوعی: ناله و اندوه من مانند سردی بادهای پاییزی نمیشد اگر در زندگیام میوهای از بهار میداشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.