گر به ملک بیخودی امید جامی داشتم
می شدم بیرون ز خود چندان که پا می داشتم
نرمی ره شد چو محفل تاروپود خواب من
جای گل ای کاش آتش زیر پا می داشتم
کاسه من هم اگر بی مغز می بود از ازل
بهره ای از سایه بال هما می داشتم
دست ازین دار فنا گر می توانستم کشید
کرسی افلاک را در زیر پا می داشتم
قسمت آتش نمی شد خرده من همچو گل
گر درین گلزار بویی از وفا می داشتم
پرده بیگانگی شد پاکدامانی مرا
ورنه من هم راه حرف آشنا می داشتم
بی زبانی حلقه بیرون در دارد مرا
ورنه در گیسوی او چون شانه جا می داشتم
عاقبت زد برزمینم آن که از روی نیاز
سالها بر روی دستش چون دعا می داشتم
گوشه دل گر نمی شد پرده دار گوهرم
من درین دریای پرشورش کجا می داشتم
عشرت روی زمین می بود صائب زان من
جای پایی گر در اقلیم رضا می داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان آرزوها و ناامیدیهای خود میپردازد. او از حس ناکامی و دوری از خود صحبت میکند و خواستههایش را بیان میکند. شاعر میگوید اگر امیدی به ناامیدی نداشت، میتوانست خود را رها کند و از قید و بندها آزاد شود. او آرزو میکند که اگر در زندگیاش عشق و وفایی بود، میتوانست به آرامش برسد. همچنین اشاره دارد به اینکه در تنهایی و بیزبانی به سر میبرد و در این غم و اندوهش، نیازی بزرگ او را به زمین میزند. در پایان، شاعر حسرت میخورد که اگر در اقلیم رضایت و خوشبختی جایی داشت، زندگیاش به گونهای دیگر میبود.
هوش مصنوعی: اگر امیدی به دست آوردن حالتی مستیآور داشتم، آنقدر از خودم فاصله میگرفتم که به هیچ چیز جز آن حالتم فکر نمیکردم.
هوش مصنوعی: نرمی راه مانند محفل خواب من است و ای کاش در کنار گل، آتش زیر پا می داشتم.
هوش مصنوعی: اگر ظرف من هم خالی و بیمحتوا بود، از ابتدا نیز هیچ نفعی از سایهی بالای پرندهای بزرگ نمیبردم.
هوش مصنوعی: اگر میتوانستم از این دنیا و فنا دست بکشم، میتوانستم مانند کرسی آسمانها، زیر پایم داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر در این گلزار بویی از وفا داشتم، سرنوشت من هم به تباهی دچار نمیشد.
هوش مصنوعی: پرده جدایی و دوری باعث شده که من عفت و پاکدامنیام حفظ شود؛ در غیر این صورت، من هم میتوانستم با کسی که به من نزدیک است، صحبت کنم.
هوش مصنوعی: حالت من به گونهای است که وقتی او را نمیتوانم به زبان بیاورم، اما اگر امکانش بود، در گیسوانش مانند شانه جا میگرفتم.
هوش مصنوعی: در پایان، کسی که سالها به خاطر نیازم از او درخواست میکردم، مرا بر زمین زد.
هوش مصنوعی: اگر دل من پناهگاهی برای جواهر وجودم نمیبود، در این دریای پرغوغایی که دارم، نمیتوانستم جایی داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر در سرزمین خوشنودی جایگاهی داشتم، زندگی شیرین و خوشی بر روی زمین را تجربه میکردم، و این را صائب مینامیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد باد آن کز لبش هر لحظه جامی داشتم
وز می وصلش به نو هر روز جامی داشتم
مست آن ذوقم که در دور خمار چشم او
زان لب یاقوت گون عیش مدامی داشتم
آخر، ای جان، یاد کن یک شب ز دور افتادگان
[...]
گر در این ظلمت چراغی پیش پا میداشتم
راه بر سرچشمه آب بقا میداشتم
سرنگون از چه نمیافتادم از خود بیخبر
چشم اگر بر نقش پای رهنما میداشتم
میزدم بر سنگ بس رنجیدهام از روزگار
[...]
دست بر دل کی درین وحشت سرا می داشتم؟
برق می گشتم اگر نیروی پا می داشتم
درد را یاران به منّت بر دل ما می نهند
آه اگر زین سفلگان چشم دوا می داشتم
گر امید التفاتی بود از خاک رهش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.