بس که از نادیدنی دارد غبار آیینه ام
می شمارد زنگ کلفت را بهار آیینه ام
از سواد نامه اعمال می بخشد خبر
بس که از تردامنی گردیده تار آیینه ام
بی تامل سینه پیش می سازم سپر
تا ز عکس خلق شد صورت نگار آیینه ام
از هوا گیرم غبار کلفت وزنگ ملال
تا شده است از سخت رویان سنگسار آیینه ام
می زند از سخت جانی این زمان پهلو به سنگ
داشت از نازکدلی گر شیشه بارآیینه ام
جای خود می بایدش دیدن چو قارون زیرخاک
آن که می خواهد که سازد بی غبار آیینه ام
گر ز ره زیر قبا پوشد چو جوهر دور نیست
نیست امن از چشم زخم روزگار آیینه ام
کرد بر لب تشنه دیدار بی خواهش سبیل
اب خشکی داشت گر در جویبار آیینه ام
دیده اش حیران نقش پایدار دیگرست
دل نمی بندد به هر نقش ونگار آیینه ام
خجلت روی زمین صائب ز مردم می کشم
کرد تا بی پرده گویی را شعار آیینه ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی حال خود و تاثیرات جهان بر آینه وجودش میپردازد. او تأکید میکند که آینه زندگیاش به دلیل غبار و زنگار ناشی از ناپایداری احساسات و تجربیات، تیره و تار شده است. او با بیان حالتی آسیبپذیر از خود، میگوید که سینهاش را به عنوان سپر آماده میکند تا از تأثیرات منفی برحذر بماند. در عین حال، او به نقش جالب توجه و حیرتانگیز زندگی اشاره میکند و میگوید که دیگر نمیتواند به هر زیبایی دل ببندد. شاعر با نگرانی از سره خویش، نسبت به عمق احساسات و دیدگاههایی که در آینه زندگیاش منعکس میشوند، تأمل میکند. در نهایت، خجالت از رویاهای ناکام و نمایان شدن حقیقت را به عنوان باری سنگین بر دوش خود احساس میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر غبار و کثیفی که بر روی آیینه نشسته، تصویری که من از خودم میبینم، شفاف و زیبا نیست. بهار زیبایی آیینهام تحت تاثیر همین نادیدنیها و کثیفیها قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از تاریکی و گناهانی که در زندگیام داشتهام، نامه اعمالم پر است از خبرهای نابخردانه و شرمساری. به خاطر بیتوجهیهایم، حالا آینهای که باید نشاندهندهی حقیقت من باشد، تیره و تار شده است.
هوش مصنوعی: بدون هیچ تردیدی، سینهام را سپر میسازم تا از تأثیر افراد و جلوههایشان در تصویر و نمای من، حفظ شوم.
هوش مصنوعی: از هوا غبار سنگینی برمیدارم و به خاطر زخمهایی که از روی سختدلها بر افراشته شدم، آینهام زنگ زده و غمگین شده است.
هوش مصنوعی: در این زمان، به خاطر استقامت و سختجانیام، ضربههایی را تحمل میکنم. اما اگر دل نازکی داشتم، مانند شیشه حساس بودم و به راحتی آسیب میدیدم.
هوش مصنوعی: کسی که میخواهد خود را بدون هیچ زحمتی به زیبایی و کمال برساند، باید جایگاه خودش را بشناسد و از زیر خاکی مثل قارون (که به ثروت فراوانش مشهور است) بیرون بیاید. او باید تلاش کند تا به گونهای باشد که همچون آینهای صاف و بیغبار درخشش و زیبایی خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به طور پنهانی و خفا خود را بپوشاند، مانند جواهر که در زیر لباس قرار دارد، باز هم نمیتواند از آسیبها و بلاهایی که روزگار بر سرش میآورد، در امان باشد. من هم مانند آینهای هستم که در معرض دید قرار دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به شدت تشنه دیدار محبوبش است، وقتی بر لب جوی آبی میرسد، میبیند که سبیلش از کمآبی خشک شده است. اگر به آبی که در جوی وجود دارد، نگاه کند، تصویر خود را در آن میبیند.
هوش مصنوعی: چشمانش به تصویری ثابت و زیبا خیره شدهاند و دلش به هر طرح و زینتی وابسته نمیشود. آینهام به این جذابیت وفادار است.
هوش مصنوعی: من از خجالت روی زمین خودم را پنهان میکنم، زیرا میخواهم بدون پردهپوشی و بهراحتی سخن بگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.