چشم سوزن خیره گردد از صفای خرقه ام
بخته چون انجم شود گم در ضیای خرقه ام
بخته را بر خرقه من چون سپند آرام نیست
کارآتش می کند نورو ضیای خرقه ام
استخوان در پیکرش چون ماه نوزرین شود
سایه بر هر کس که اندازد همای خرقه ام
چون لباس غنچه تنگی می کند بربوی گل
آسمان نیلگون بر کبریای خرقه ام
گرچه عمری شد که ازوجد و سماع افتاده ام
می رباید کوه را از جا هوای خرقه ام
سیر دریا می کند در خانه تنگ حباب
آن که پندارد که من درتنگنای خرقه ام
گوهر بی قیمتم مرگ صدف عید من است
کی دگرگون می شود رنگ از فنای خرقه ام
چاک در پیراهن رسوایی خود می زند
آن که افتاده است چون سگ در قفای خرقه ام
نیست کسبی فقر من چون خرقه پوشان دگر
نافه مشکم ز طفلی آشنای خرقه ام
خرقه پوش از شاخ چون گل سر برون آورده ام
نیست رنگ عاریت بر پاره های خرقه ام
بس که گردیدم به گرد خویش صائب چون فلک
دانه دل نرم شد در آسیای خرقه ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و معنای خاص خرقهاش (لباس صوفیانه) اشاره میکند و آن را نمادی از حال روحی و باطنی خود میداند. او میگوید که خرقهاش باعث روشنایی و روشنی در زندگیاش شده و گرچه در زندگی دچار مشکلات و تنگناهاست، اما حقیقت و ارزشهای درونیاش را حفظ کرده است. شاعر احساس میکند که مشکلات و فقر او با زندگی دیگران تفاوت دارد و در عین حال، از تنهایی و رسواییهایی که ناشی از عدم درک دیگران است، رنج میبرد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در دنیای خود، گنجی درون خرقهاش نهفته است که هر چند در ظاهر ممکن است فقیر به نظر برسد، اما در واقعیت ارزشمند است.
هوش مصنوعی: چشم سوزن به زیبایی و درخشش لباس سادهام حیرت میکند، چنان که ستارهها در نور لباس من ناپدید میشوند.
هوش مصنوعی: سرنوشت من مانند یک شمع که در قامت من شعلهور است، آرامش ندارد؛ چون آتش، نور و روشنی لباس من را به خطر میاندازد.
هوش مصنوعی: استخوانهای او در بدنش مانند ماه نو میشود و سایهاش بر هر کسی که بگذرد، همانند لباس گرم و راحتی است که بر دوش دارم.
هوش مصنوعی: هنگامی که لباس غنچه بر تن میکنم و احساس تنگی میکند، بوی گل آسمان آبی بر پوشش بلند من مینشیند.
هوش مصنوعی: با اینکه سالهاست از شور و هیجان و نیایش دور شدهام، ولی حال و هوای پوشش معنوی و معرفت من هنوز میتواند کوهها را به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر اشاره میکند به فردی که در یک حباب کوچک زندگی میکند و تصور میکند که در دنیای وسیع دریا سیر میکند. این تصویر نمادی از محدودیت و عدم درک فرد از واقعیات بزرگتر است، چرا که او در تنگنای یک خرقه یا پوشش قرار دارد و نمیتواند زیباییها و وسعتهای واقعی را ببیند. به نوعی، این بیانگر عدم آگاهی و انحصارطلبی انسانها در مواجهه با عرصههای وسیع زندگی است.
هوش مصنوعی: جواهری بینظیر که دارم، به عنوان گنجینهای از زندگیام، به خاطر مرگِ حیات من بهوجود آمده است. آیا دوباره تغییر رنگی در این دنیای فانی خواهد بود؟
هوش مصنوعی: کسی که به رسوایی خود دچار شده و در وضعیت بدی قرار دارد، سعی میکند تا خود را از نظر دیگران پنهان کند و در حقیقت تلاش میکند تا عیبهایش را بپوشاند، همانطور که یک شخص سرخورده در پیراهنش چاک میزند.
هوش مصنوعی: فقر من مانند فقر دیگران نیست، چون من از کودکی با این لباس مخصوص آشنا بودهام و همچون نافهی مشک، خاص و منحصر به فرد هستم.
هوش مصنوعی: من لباسی از پارچهای بر تن کردهام که شبیه گل است و از شاخ درختان میروید. این لباس رنگی ندارد که به قرض گرفته شده باشد، بلکه تمام ویژگیهای آن به خودم تعلق دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بسیار دور خودم گشتم، مانند یک کره در حال چرخش، دل نرم و لطیف من در چرخ آسیاب لباس روحانیام به آرامی تبدیل شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.