شد گل صد برگ خار از اشک خوش پرگاله ام
سبزه خوابیده در گلشن نماند از ناله ام
گردد از سرگشتگی دوران عیش من تمام
در بساط آفرینش شعله جواله ام
شد غبارم سرمه چشم غزالان و هنوز
چشم لیلی بر نمی دارد سراز دنباله ام
یک سر ناخن ز خار این چمن ممنون نیم
تازه رو از خون خود دایم چو داغ لاله ام
با سبکروحان گرانی کردن از انصاف نیست
جلوه شبنم کند بر چهره گل ژاله ام
گوهر سیراب را عین الکمالی لازم است
نیست از سوز جگر برگرد لب تبخاله ام
گرچه دایم در کنارم بود آن ماه تمام
رفت در خمیازه آغوش عمر هاله ام
در گلستانی که من صائب نواسنجی کنم
گوش گل چون لاله گردد داغدار از ناله ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و دردناک شاعر درباره عشق و فراق اشاره دارد. شاعر خود را به گل صدبرگ و سبزهای که در گلشن خوابیده تشبیه میکند و از نالهها و غمهایش سخن میگوید. او در میان گردابی از سرگشتگی و ناکامیش احساس میکند که عیش و خوشیها از دست رفتهاند. به نوعی، او خود را غبار و خاک میبیند که به زیباییها و گلها تبدیل نمیشود و همچنان در حسرت گذشتهاش به سر میبرد. در انتها، قطرههای اشک و غمهایش بر گلها تأثیر میگذارد و زندگی را رنگ و بویی غمانگیز میدهد. این شعر ترکیبی از زیبایی و درد است که نشاندهنده نا امیدی و وابستگی عاطفی شاعر به محبوبش است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حال و هوای خود میپردازد. او به زیبایی گلها و لطافت آنها اشاره میکند و از اشکها و درد دلهایش سخن میگوید. همچنین، نشان میدهد که حتی در میانهٔ غم و ناله، زیبایی و سرسبزی وجود دارد ولی به علت ناراحتیهایش، این زیباییها و شادابیها در حال محو شدن است. در کل، این بیت احساسی از غم و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در روزهای پر از سردرگمی، زندگی خوشی من به پایان میرسد، در حالی که من همچنان شعلهای از وجودم را در دنیای آفرینش حفظ کردهام.
هوش مصنوعی: من به گرد و غباری تبدیل شدهام که زینت چشم غزالهاست، و هنوز چشم لیلی از پی من بر نمیخیزد.
هوش مصنوعی: من از یک سر ناخن کل خارهای این چمن سپاسگزارم، زیرا همیشه مانند داغ لاله، از خون خودم تازه و سرزندهام.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به روشی ساده و روان به معنای این بیت بپردازیم، میتوان گفت: اگرچه دلایلی برای سنگین کردن بار زندگی وجود دارد، اما زیبایی و لطافت مانند شبنم بر روی گلها همیشه قابل درک و حس کردن است. این نشان میدهد که در مشکلات نیز میتوان جاذبه و زیبایی را یافت.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به کمال و زیبایی واقعی، باید عمق وجود و سیراب درون را درک کرد. نباید از ناراحتیها و دردهای درون دور شد یا ترسید، چرا که این تجربیات میتوانند به رشد و تکامل فرد کمک کنند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آن زیبای تمامعیار همیشه در کنارم بود، اما اکنون در آغوش عمرم، مانند خمیازهای گم شده است.
هوش مصنوعی: در باغی که من شعر میگویم، صدای گل به اندازهای غمگین و پژمرده میشود که مانند لالهای داغدار و ناراحت به نظر میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت آن شد کز لب دل گل کند تبخالهام
در غبار غم بجوشد گردباد نالهام
در بهاران خط او چشم آن دارم که باز
نیش حسرت تازه سازد داغ چندین سالهام
گر به تاراج غم او رفتهام پردور نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.