تا ز می قانع به خوناب جگر گردیده ام
سرخ رو از باده بی درد سر گردیده ام
تا مگر داغی به دست آرم درین بستانسرا
همچو برگ لاله سر تا پا جگر گردیده ام
نیست چون شبنم مرا مانع کسی از قرب گل
از ادب من حلقه بیرون در گردیده ام
گرچه از پیوند گردد هر نهالی بارور
من ز پیوند علایق بی ثمر گردیده ام
از حریم قرب چون سنگم به دور انداخته است
چون فلاخن هرکه را برگرد سرگردیده ام
رویم از دل واپسی از قبله برگردیده است
در بیابان طلب تا راهبر گردیده ام
تلخ و شور بحررا بر خود گوارا کرده ام
تا به چشم خلق شیرین چون گهر گردیده ام
روزگاری خورده ام در تنگنای نی فشار
تا به کام خلق شیرین چون شکر گردیده ام
نفس سرکش همچنان گردن فرازی می کند
گرچه زیر پای موران پی سپر گردیده ام
داغ دارم توسن چوگانی افلاک را
تا درین میدان چو گو بی پا و سر گردیده ام
بی محل چون مرغ هنگام لب مگشا که من
چون جرس از هرزه نالی بی اثر گردیده ام
کی به آب شور این دلمردگان لب ترکنم
من کز آب زندگانی تشنه برگردیده ام
کرده است از بس که غفلت ریشه در رگهای من
همچو مخمل در گرانخوابی سمر گردیده ام
کرده ام صائب دل خود آب از آه آتشین
تا درین گلشن چو شبنم دیده ور گردیده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق و تلخی خود میپردازد. او از درد و رنجهایی که تجربه کرده و تسلیم نشدن در برابر آنها سخن میگوید. شاعر به دنبال نیل به قرب و عشق است، اما با موانع و سختیهایی مواجه شده که او را رنجور کردهاند. او خود را در مقایسه با گلها و گیاهان، در حالتی بیسر و پا و سرشار از غم و اندوه توصیف میکند. همچنین به تلاش برای تغییر وضعیتش و یافتن شیرینی زندگی در مقابل تلخیهایی که کشیده اشاره کرده و نشان میدهد که علیرغم تمامی رنجها، همچنان به جستجوی زیبایی و امید در زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: از نوشیدن شراب به حدی رسیدهام که دیگر از درد و رنج جگر خود راضی هستم و به خاطر مستی ناشی از آن، سرخوش و شاداب شدهام.
هوش مصنوعی: میخواهم در این باغ احساساتی عمیق و دردناک را تجربه کنم، به گونهای که تمام وجودم مانند برگ لاله، دلشکسته و پر از غم باشد.
هوش مصنوعی: من به مانند شبنم هیچ مانعی برای دیگران در نزدیکی گل نیستم؛ با ادب و احترام، خود را از حلقه بیرون کردهام.
هوش مصنوعی: هر نهالی که از پیوند و محبت رشد میکند، میتواند بارور شود، اما من به خاطر ارتباطات و علایق بیاثر و ناپایدار از خودم دور شدهام و نتوانستهام میوهای بردارم.
هوش مصنوعی: در مکان نزدیک به معشوق، به خاطر طرد شدن مانند سنگی دور افتادهام، همانند سنگی که در فلاخن پرتاب میشود، به هر سو سرگردان شدهام.
هوش مصنوعی: صورت من از شوق و دلتنگی دور شده است و در جستجوی حقیقت در بیابان عشق، به راهنمایی دست یافتهام.
هوش مصنوعی: من دردها و تلخیهای زیادی را در دل خود تحمل کردهام تا برای دیگران بهصورت تجربی ارزشمند و زیبا جلوه کنم.
هوش مصنوعی: زمانی در سختی و تنگنا بودهام، اما اکنون به گونهای شاد و دلچسب به مردم هستم که مانند شکر شیرین و دلپذیر شدهام.
هوش مصنوعی: نفس سرکش من همچنان خود را بالا میداند و خود را برتر میبیند، حتی اگر از نظر در هم شکسته شدن و تسلیم شدن از حشرههای کوچکی مثل مورچهها هم پایینتر هستم.
هوش مصنوعی: من احساس درد و رنج دارم، مانند اسبی که در دشتهای آسمانی میتازد، در این میدان گویی بیپا و سر هستم و سرگردان شدهام.
هوش مصنوعی: وقتی که در جایی بیفایده باشم، مثل پرندهای هستم که در زمان بیمکانی آواز میخواند. من هم مانند زنگی هستم که بدون هیچ هدفی صدا میزنم و صدای من بیاثر و بیفایده شده است.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم به آب شور دل مردگان لب بزنم، در حالی که از آب زندگی به خاطر تشنگی دوری کردهام؟
هوش مصنوعی: به خاطر غفلت زیادی که در وجودم ریشه دوانده، حالا مثل مخمل در خواب عمیق به سر میبرم.
هوش مصنوعی: دل خود را با آتش اشکهای سوزان شستشو دادهام، تا در این باغ زیبا مانند شبنمی روشن و درخشان گردیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.