فکر حاصل ره ندارد در دل آزاده ام
تخم خال عیب باشد در زمین ساده ام
قطره بی ظرفم اما چون به جوش آید دلم
می کند تنگی خم گردون به جوش باده ام
گرچه صحرایی است بر مشت غبارم چشم مور
دربغل دارد فلکها را دل بگشانده ام
هیچ کس را دل نمی سوزد به من چون آفتاب
گرچه از بام بلند آسمان افتاده ام
اختیاری نیست سیر موجه بیتاب من
سالها شد از بام بلند آسمان افتاده ام
می زنم در لامکان پر با پریزادان قدس
پشت بردیوار جسم از کاهلی ننهاده ام
گردش چشمی که من زان دشمن دین دیده ام
بادبان کشتی می می کند سجاده ام
از بزرگان دیدن دربان مرا دلسرد ساخت
کرد یک دیدن ز صد نادیدنی آزاده ام
می شود قفل خموشی غنچه منقار او
گر شود آیینه طوطی ضمیر ساده ام
انتظار همرهان صائب عنانگیر من است
ورنه من عمری است تا پرواز را آماده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی احساسات عمیق و عدم تعلق شاعر به دنیاهای مادی و مشکلات زندگی انسانها میپردازد. شاعر از عدم درک و همدلی دیگران نسبت به خودش سخن میگوید و از اینکه هرچند از آسمان بالاست، اما دچار افت و مشکلات است. او خود را به عنوان کسی که در جستجوی آزادی و پرواز است توصیف میکند و از ناتوانی دیگران در درک دردهایش گلایه دارد. در نهایت، او به امید یافتن همراهانی در این مسیر باقی میماند و از آمادگیاش برای پرواز و رهایی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: فکر و خیال در دل آزاد من جایی ندارد، چون لکه و عیبی در دل سپید و ساده من به شمار میرود.
هوش مصنوعی: من مانند قطرهای هستم که در ظرفی قرار ندارم، اما وقتی به جوش میآیم، دلم به شدت تنگ میشود و چون خمهای دور را میبینم، احساس پر شدن از شراب میکنم.
هوش مصنوعی: با اینکه در اوج سختی و مشکلات هستم، اما در دل خود امید و آرزویی بزرگ دارم. به گونهای که حتی آسمانها را نیز تحت تأثیر قرار دادهام.
هوش مصنوعی: هیچ کس مثل خورشید به من توجهی نمیکند، حتی با وجود اینکه از بلندی آسمان به زمین افتادهام.
هوش مصنوعی: من در حالت بیتابی به سر میبرم و نمیتوانم بر این احساس کنترل داشته باشم. مدتهاست که از اوج آسمان، به پایین افتادهام و در این وضعیت به سر میبرم.
هوش مصنوعی: من در فضای بیمکان پرواز میکنم و به موجودات فرشتهسان نزدیک میشوم. پشت دیوار جسمم، به دلیل سستی و تنبلی نتوانستهام خود را به جلو برهانی.
هوش مصنوعی: چشمهایی که من از آنها دشمنی با دین دیدهام، مانند بادبان کشتی در دریا، سجادهام را میلرزاند و تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: دیدن دربان بزرگان باعث شد که من احساس ناامیدی کنم؛ که یک ملاقات با او از صدها چیز نادیده و ناشناخته ارزش بیشتری داشت.
هوش مصنوعی: اگر غنچهام که در سکوت است، روزی باز شود، میتواند مانند آینهای باشد که روح پاکم را نشان دهد و صدای طوطیوار آن، بیانگر احساسات درونی من خواهد بود.
هوش مصنوعی: من در انتظار همراهانم هستم تا بتوانم پرواز کنم، اما در واقع مدت زیادی است که برای این پرواز آمادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سالها در پرده دل خون خود را خوردهام
تا درین گلزار چون گل یک دهن خندیدهام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.