از سرکشی و ناز ندارد سر ما گل
سرپیش فکنده است به تقریب حیا گل
کو فرصت دلجویی مرغان گرفتار
خاری نتوانست برآورد ز پا گل
یکرنگی عشق است که از خاک برآید
با جامه خونین به طریق شهدا گل
غافل مشو از شبنم این باغ که چیده است
زان روعرق شرم به دامان نشو قبا گل
از زخم زبان است نشاط دل افگار
در دامن خاشاک کند نشو و نما گل
حسن از نظر پاک محابا ننماید
ازدیده شبنم نکند شرم و حیا گل
مگشا به شکر خنده لب خویش که باشد
درمرتبه غنچگی انگشت نما گل
چشم نگران است سراپای ز شبنم
تا زان رخ گلرنگ کند کسب صفا گل
رنگین سخنان درسخن خویش نهادنند
از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل
دلتنگی جاوید نگهبانی عمرست
از خنده خود رفت به تاراج فنا گل
از پاکی عشق است که در پرده شبها
در خواب رود مست به زیر پرما گل
با نیک و بد خلق بود لطف تو یکسان
خندد به یک آیین به رخ شاه و گدا گل
صائب ز نواسنجی ما غنچه شد آن شوخ
هر چند که خندان شود از باد صبا گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل
روبد ره جولان تو با موج صفا گل
لخت جگر آویخته در دامن آهم
یا از چمن آورده برون باد صبا گل
بستان ز کفم ساغر می گر همه درد است
[...]
ای فرش خرامت همهجا چون سر ما گل
در راه تو صد رنگ جبین ریخته تا گل
گلشن چقدر حیرت دیدار تو دارد
در شیشهٔ هر رنگ شکستهست صدا گل
شبنم صفت از عجز نظر هیچ نچیدیم
[...]
رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل
باغ از گره غنچه دهد روی نما گل
در انجمن صحبت ما باغ و بهاریست
خاموشی ما غنچه، سخن سازی ما گل
بردار نقاب از رخ و بخرام به گلزار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.