خمار من نشکست از ایاغ چشم غزال
فزود داغ جنونم ز داغ چشم غزال
به داغ لاله کجا التفات خواهد کرد
رمیده ای که ندارد دماغ چشم غزال
به دیده ای که زوحدت سیاه مست شده است
یکی است داغ پلنگ و ایاغ چشم غزال
اگر ز باد خزان شمع لاله کشته شود
بس است بر سر مجنون چراغ چشم غزال
ز آتشی که به دامان دشت مجنون زد
هنوز زیر سیاهی است داغ چشم غزال
نمی شود نکند شوق سرمه خاکم را
مرا که سوخت نفس در سراغ چشم غزال
خوشا کسی که چو مجنون ازین جهان صائب
کشید رخت به کنج فراغ چشم غزال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.