غافلی از دردمندی ای دل بیمار حیف
پیش عیسی درد خود را می کنی اظهار حیف
نیستی در فکر آزادی ازین جسم گران
دامن خود برنیازی زین ته دیوار حیف
بر خموشی می دهی ترجیح حرف پوچ را
می شوی قانع به کف از بحر گوهربار حیف
شد سفید از انتظارت دیده عبرت پذیر
برنیاوردی ازین روزن سری یک بار حیف
دولت دنیا سبک پرواز چون بال هماست
تو وفاداری طمع زین ناکس غدار حیف
ساده لوحان از خیال خود گریزانند و تو
می گشایی هرزمان آیینه در بازار حیف
پر برآوردند از درد طلب موران و تو
پای ننهادی برون چون نقطه از پرگار حیف
در بیابانی که برق و باد ازو بیرون نرفت
از علایق داده ای دامن به دست خار حیف
استخوانت توتیا گردید از خواب گران
تر نشد ز اشک ندامت دیده ات یک بار حیف
آمدی انگاره و انگاره رفتی از جهان
با دو صد سوهان نکردی خویش را هموار حیف
مغز را وامی کنند از سر سبکروحان و تو
می زنی چون بیغمان گل بر سر دستار حیف
مزدها بردند صائب کارپردازان و تو
از تن آسانی نکردی اختیار کار حیف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بیان دلتنگی و ناامیدی دل بیمار میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که چگونه انسان در برابر دردها و مشکلات خود به عیسی (نماد شفا و امید) مراجعه میکند، اما هنوز در فکر آزادی از بندهای جسمانی نیست. شاعر از بیتحرکی و قناعت به وضع موجود انتقاد میکند و میگوید که فرد نباید به حرفهای بیمعنا و پوچ توجه کند. او همچنین به تضاد میان آرزوهای بزرگ و واقعیتهای ناگوار اشاره میکند و از عدم تلاش فرد برای بهبود شرایطش گلایه میکند. در نهایت، شاعر به مرور زمان و گذر از زندگی اشاره میکند و میگوید که بسیاری از فرصتها را از دست داده و در حسرت ندامت باقی مانده است.
هوش مصنوعی: ای دل بیمار، چرا از درد خود با عیسی صحبت میکنی؟ تو غافلی از رنج و سختی خود. واقعاً حیف است که در این مورد صحبت میکنی.
هوش مصنوعی: به دنبال آزادی از این جسم سنگین نباش، زیرا نمیتوانی از این دیوار کوتاه خود را برهانی.
هوش مصنوعی: تو به سکوتی اولویت میدهی و به سخنان بیمعنی قانع میشوی، در حالی که از دریای پر ارزشی فقط به اندکی از آن راضی هستی. افسوس!
هوش مصنوعی: چشمانم به خاطر انتظار تو، دیگر رنگش سفید شده و هیچ درس عبرتی از این روزها نگرفته است. حیف که تنها یک بار از این دریچه به تو نگاه کردم.
هوش مصنوعی: خوشبختی در دنیا همچون پرواز پرندهای بزرگ و باعظمت است، ولی تو حرص و طمع به چنین خوشبختی از فردی بیوفا و فریبنده نشان میدهی که جای تاسف دارد.
هوش مصنوعی: سادهلوحان از فکر و خیال خود فراریاند، اما تو هر بار در بازار زندگی، آینهای را میگشایی که حقیقت را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: پرندگان از درد جستجو آزاد میشوند، اما تو هیچ تلاشی نکردی و مانند نقطهای از پرگار، در یک جا ثابت ماندهای. افسوس!
هوش مصنوعی: در بیابانی که هیچگونه نشانهای از زندگی و انرژی وجود ندارد، تو به خاطر علاقهات خود را در دام خارها اسیر کردهای. واقعاً تأسفبار است.
هوش مصنوعی: خواب سنگینی که تو را در خود غرق کرده باعث شده تا استخوانت ضعیف و بیحال شود، اما افسوس که اندوه و پشیمانی تنها یک بار فرصت دیدن را به تو داده و از آن هم به سودی نرسیدهای.
هوش مصنوعی: تو به دنیا آمدی و هرگز نتوانستی خود را به خوبی بسازی و از این جهان رفتی. این موضوع برایت بسیار تاسفبار است.
هوش مصنوعی: مغز انسان به دلیل سبکروحانیها تحت فشار قرار میگیرد و تو با بیخیالی و بیتوجهی، همانند کسی که بیغم است، گلهایی بر سر عمامهات میزنی، که این واقعاً قابل تاسف است.
هوش مصنوعی: دستاندرکاران زحمت را مزدهای خود را گرفتند، اما تو به خاطر تنبلی و راحتطلبی، از فعالیت و کار کردن کنار کشیدی و کارهای خود را انجام ندادی. این خیانت به خودت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.