ز سیر باغ نگردد دل پریشان جمع
که خویش را نکند آب در گلستان جمع
مرابه غنچه درین باغ رشک می آید
که بهر پاره شدن می کند گریبان جمع
کمند طول امل درکشاکش است مدام
ز صید دل نشود طره پریشان جمع
به روشنایی فهم از چراغ قانع شو
که این دوشمع نگردد به یک شبستان جمع
مرا که بحر گهر ازکنار می گذرد
چرا کنم چو صدف آب چشم نیسان جمع
مجو بلندی اگر رحمت آرزو داری
که می شود به زمینهای پست باران جمع
تمام شب ز برای ذخیره فردا
کنم ز کوچه وبازار ،سنگ طفلان جمع
چو گل شکفت محال است غنچه گردد باز
به هیچ حیله نگردد دل پریشان جمع
ز موج حادثه مردان نمی روند از جا
که زیر تیغ کند کوه پابه دامان جمع
کجا ز سیر پریشان ما خبر داری ؟
ترا که هست دل آهنین چوپیکان جمع
بلاست دایره خلق چون وسیع افتاد
که دام و دد همه باشند دربیابان جمع
به آفتاب جهانتاب می رسد صائب
چو شبنم آن که کند دل درین گلستان جمع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات و حالات درونی خود اشاره میکند. او از دلگرفتگی و پریشانی ناشی از ناکامیها سخن میگوید و به زیبایی و رشک غنچهها در باغ اشاره میکند که به پاره شدن خود دچار هستند. او همچنین به طولانی بودن آرزوها و سختیهای زندگی پرداخته و از تلاش و زحمت برای آیندهای بهتر صحبت میکند. شاعر با بیان اینکه هیچ چیز به سادگی تغییر نمیکند، به دشواریهای زندگی و ناپایداری آن اشاره میکند. در نهایت، او به وجود آفتاب و زیباییهای زندگی امیدوار است، که میتواند دل را شاد کند.
هوش مصنوعی: دلهای پریشان از نظر به باغ نمیماند، زیرا هر کس نمیتواند در گلستان با آب و صفا زندگی کند.
هوش مصنوعی: در این باغ، غنچهای وجود دارد که موجب حسادت من شده است، زیرا وقتی که به مرور زمان باز میشود و پاره پاره میشود، همه به آن توجه میکنند و جمعیت را جذب میکند.
هوش مصنوعی: زندگی انسان پر از چالشها و تلاشهاست و در این میان، دلها به راحتی درگیر میشوند و نمیتوانند از مشکلات رها شوند. در عین حال، زیبایی و جذابیتهای زندگی نیز در هم تنیده شدهاند و به نوعی در این کشمکشها به دنبال جمعکردن و ساماندهی خود هستند.
هوش مصنوعی: به درک و آگاهی خود بسنده کن و از چراغ علم راضی باش، زیرا این دو شمع (فهم و علم) نمیتوانند در یک جا و یک شب جمع شوند.
هوش مصنوعی: چرا باید مانند صدفها که در کنار دریا هستند و اشکهایشان را جمع میکنند، با دیدن زیباییها و داراییهای زندگی، گریه کنم؟ وقتی که من نیز مانند دریا پر از گوهر و زیبایی هستم.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال رحمت و نعمت هستی، به دنبال بلندیها و جاهای بلند نرو، چرا که باران معمولاً در زمینهای پست جمع میشود و برکت در آنجا است.
هوش مصنوعی: تمام شب را به خاطر آیندهام میگذرانم و از کوچه و بازار سنگهای بچهها را جمع میکنم.
هوش مصنوعی: زمانی که گل باز میشود، دیگر نمیتواند به حالت غنچه برگردد. هیچ ترفندی نمیتواند دلهای نگران و پریشان را جمع کند.
هوش مصنوعی: مردان در برابر مشکلات و حوادث سر جای خود باقی میمانند و تسلیم نمیشوند، زیرا با ایمان و ارادهای قوی، قادرند از سختیها عبور کنند و به جمعیت و جامعهی خود کمک کنند.
هوش مصنوعی: تو از حوادث و حال آشفته ما خبر نداری، زیرا تو که مانند چوپانان با دل سخت و بیاحساس هستی، متوجه درد و رنج ما نیستی.
هوش مصنوعی: اگر در دایرهای که به دست خلق افتاده، همه موجودات، خیر و شر، در بیابان گرد هم آمدهاند، این دنیای وسیع و پر از تنوع است.
هوش مصنوعی: صائب میگوید که مانند شبنم که به آفتاب درخشنده میرسد، کسی که دلش را در این گلستان (محبت و زیبایی) جمع کرده باشد، به حقیقت و نور و روشنی میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.