یکی صد شد ز خط کیفیت چشم گرانخوابش
مگر خط می کند بیهوشدارو درمی نابش ؟
کجا تاب نگاه گرم دارد سایه پروردی
که گردد آفتابی چهره از گلگشت مهتابش
چه پروا دارد از فریاد مظلومان سیه چشمی
که مژگان چون رگ سنگ است از سنگینی خوابش
ریایی چون نگردد طاعت زاهد در آن مسجد
که باشد ازخدا در خلق دایم روی محرابش
توانگر از نشاط فربهی در خود نمی گنجد
ازین غافل که هم پهلوی چرب اوست قصابش
درین دریا کدامین سیل جوش خودنمایی زد؟
که مهر خامشی برلب نزد دریا ز گردابش
بود یک چشمه از کیفیت سرشار حسن او
که ساغر برنمی گردد تهی از لعل سیرابش
ز خون خوردن ندارد چشم خواب آلود او سیری
چه سیرابی دهد آبی که نوشد تشنه درخوابش؟
مشو آلوده دنیا و لذتهای او صائب
که دارد درد غم درچاشنی، صاف می نابش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و نازکی چشم معشوق میپردازد و به تأثیر عمیق آن بر روح و حساسیت انسان اشاره میکند. شاعر با استفاده از تصاویری از خواب و زیبایی، به بیان حسرت و آرزوهایی میپردازد که از نگاه گرم و گرانبهایی که در چشم معشوق نهفته است، ناشی میشود. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که دنیا و لذتهای آن بیارزشاند و در مقابل عشق و زیبایی واقعی هیچچیز نمیتواند شوق و ترس را از دل انسان بزداید. در نهایت، شعر دعوت به پرهیز از آلوده شدن به دنیا و غفلت از عشق میکند.
هوش مصنوعی: یک نفر به خاطر زیبایی و خاص بودن چشمان کسی که خوابش میآید، چنین گفت: آیا ممکن است چنین چشمانی آدم را بیهوش کنند و او را در دنیای بدون غفلت غرق سازند؟
هوش مصنوعی: سایهای که پرورش یافته است، چگونه میتواند تاب نگاه گرم را داشته باشد؟ او باید همچون آفتاب درخشان باشد تا بتواند از زیباییهای دلفریب شبهنگامش بگوید.
هوش مصنوعی: چشمان سیاه که غمگین و خسته است، هیچ توجهی به نالههای حقطلبان ندارد و خوابش آنقدر سنگین است که مژگانش به سختی به سنگ شباهت دارد.
هوش مصنوعی: اگر زاهد در عبادت خود ریا کند، طاعتی که او در آن مسجد انجام میدهد، ارزش ندارد، چون همیشه در حال خداوند است و چهرهاش از محراب به سوی مخلوقات خدا معطوف است.
هوش مصنوعی: ثروتمند به خاطر خوشحالی و خوشحالی خود از چاقیاش هرگز نمیداند که در کنار او، قصابش هم به همین اندازه چاق است.
هوش مصنوعی: در این دریا کدام سیل، به طرز خاصی نمایان شد که دریا از شدت گردابش، دیگر حتی حرفی هم نزد و خاموش ماند؟
هوش مصنوعی: یک چشمه وجود دارد که زیبایی او به شدت در آن نمایان است، به طوری که هیچ گاه ظرفی که از آن مینوشند، خالی از لعل و زیبایی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: چشمی که از خون دیگران زندگی میکند، هرگز آرامش و خواب کافی نخواهد داشت. چگونه میتواند آبی که یک تشنه در خواب مینوشد، او را سیراب کند؟
هوش مصنوعی: به دنیا و خوشیهای آن وابسته نشو، زیرا که در زیر این لذتها، غم و درد نهفته است. از این رو، دنبال خوشیهای زودگذر نباش که حقیقت زندگی، در عمق آن دردها و مشکلاتش نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دمشق فتنه شد بغداد و توفان بلا آبش
به چشم من ز هجر آنکه بیما میبرد خوابش
مگر باد صبا گوید نشان آتشین رویی
که گه در خاک میجویم نشان و گاه در آبش
کسی را گر به اسبابی و ملکی دسترس باشد
[...]
دل از عیش جهان کندیم و ذوق بادهٔ نابش
نمیارزد به ظلم شحنهٔ شب گشت مهتابش
دلی کز روشنی هر ذرهاش صد شبچراغ ارزد
چرا بهر شراب تلخ اندازم به غرقابش
چه شکر بخت خود گویم چو دیدم بر قرار اینجا
[...]
ز مستی در شکر خندست دایم لعل سیرابش
گریبان چاک دارد شیشه را زور می نابش
لب میگون او را نیست وقت خط برآوردن
ز موج بوسه نو خط می نماید لعل شادابش
ز خواب ناز گفتم چشم اورا خط برانگیزد
[...]
جوانی سوخت پیری چند بنشاند به مهتابش
نبرد این شعله را خوابی که خاکستر زند آبش
هوای کعبهٔ تحقیق داری ساز تسلیمی
سجود بسمل اینجا در خم بال است محرابش
به جرأت بر میا، سامان جمعیت غنیمتدان
[...]
نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده اصحابش
همان به، شیشهٔ می را کنم قندیل محرابش
بر آن نازک بدن، دل در برم چون بید می لرزد
پرستاران کنند از برگ گل، گر بستر خوابش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.