گه درون خرقه گاهی درکفن میجویمش
او درون جان و من در پیرهن میجویمش
او درون خلوت اندیشه گرم صحبت است
من چراغِ دل به کف، در انجمن میجویمش
آن پریرو همچو حسن خود غریب افتاده است
من سفر ناکرده در خاکِ وطن میجویمش
نو گلی کز پردهٔ دل پا برون ننهاده است
با چراغِ شبنم از صحن چمن میجویمش
خاتم اقبال در دست سلیمانِ دل است
از پریشان خاطری من ز اهرمن میجویمش
لامکان تنگ است بر جولان آن مشکین غزال
شوخ چشمی بین که در نافِ خُتن میجویمش
گرچه میدانم به گِل خورشید را نتوان نهفت
همچنان در مشت خاکِ خویشتن میجویمش
چرخ با صد دیدهٔ بینا نشان او نیافت
من به چشم بسته دربیتالحزن میجویمش
می پرد در آرزوی دیدنش چشمِ سهیل
آن عقیقی را که من اندر یمن میجویمش
با سیه روزان سری دارد مهِ شبگرد او
می شوم باریک، در زلف سخن میجویمش
لاله رخساری که جنت تشنهٔ دیدار اوست
درحریم غنچهٔ گل پیرهن میجویمش
این جواب آن غزل صائب که وقتی گفتهاند
سخت نایاب است آن گوهر که من میجویمش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجوی معشوقی میپردازد که در هر جایی از زندگی و هستیاش دنبالش میگردد. او معشوق را در جان و دل خود مییابد، در حالی که خود در ظاهر و لباس دنیوی به دنبال اوست. شاعر از خلوتهای اندیشه و محافل اجتماعی صحبت میکند و اشاره میکند که معشوقش همچون یک گل نایاب است که در خاک وطنش به سختی یافت میشود. او با وجود اینکه میداند پیدا کردن معشوق حقیقی بسیار دشوار است، باز هم به جستجوی او ادامه میدهد. در نهایت، شاعر به بینظیری معشوق و نایاب بودن او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: گاه در لباس عبا و گاه در کفن به دنبالش میگردم، اما او در درون جان من است و من او را در لایههای ظاهری و پوششهای خود میجویم.
هوش مصنوعی: او در دنیای درونی خود مشغول فکر و گفتگو است و من با روشنایی دل خود، در جمع و بین مردم به دنبالش میگردم.
هوش مصنوعی: آن معشوق زیبا، مانند خود، دور از دسترس و بیگانه به نظر میرسد، در حالی که من، بدون اینکه سفر کرده باشم، در دیار خود به دنبالش میگردم.
هوش مصنوعی: من به دنبال گلی تازه و زیبا هستم که هنوز از پنهانگاه دلش بیرون نیامده است. در این شب تار، با روشنایی شبنم، آن را از میان باغ پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: در زندگی، موفقیت و خوشبختی به دست فردی ست که دل و احساسات خود را مدیریت کند. من به دنبال آن خوشبختی هستم که از نگرانیها و آشفتگیهای ذهنیام به دست آید.
هوش مصنوعی: مکانی که برای حرکت و راندن اوست، بسیار کوچک است. با دقت به آن آهو با چشمان بازی نگاه کن که در ناحیه ختن به دنبالش میگردم.
هوش مصنوعی: هرچند میدانم که نمیتوانم خورشید را در گِل پنهان کنم، اما هنوز هم در تلاش هستم تا آن را در وجود خودم پیدا کنم.
هوش مصنوعی: چرخ و فلک با تمام نگاههای تیزبین خود نتوانست او را نشان دهد، اما من با چشمان بسته در جستجوی او در دلتنگیهایم هستم.
هوش مصنوعی: چشمهای سهیل به خاطر دیدن آن عقیق در آرزو پرواز میکند، عقیقی که من در یمن به دنبالش هستم.
هوش مصنوعی: با افرادی که روزهای بدی را سپری میکنند، ارتباط دارم. در دل شب، من به دنبال او میگردم و رازها و نکات جالب را از گفتارش میکاوم.
هوش مصنوعی: من به دنبال چهرهای هستم که به زیبایی لاله است و بهشت در انتظار دیدنشاست. برای رسیدن به او، در عطر و زیبایی گلها جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: شخصی در جستجوی یک گوهر بسیار ارزشمند و نایاب است که پیدا کردن آن دشوار به نظر میرسد. او احساس میکند که این گوهری که به دنبالش است، به راحتی در دسترس نیست و به همین خاطر ارزش خاصی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.