چون لب پیمانه زنهار از سخن خاموش باش
صد سخن گر بگذرد در انجمن خاموش باش
عشرتی گرهست در دارالامان خامشی است
غنچه سان با صد زبان خوش سخن خاموش باش
نقش شیرین، شاهد شیرینی کارت بس است
پشت خود بر کوه نه ای کوهکن خاموش باش
حالت آیینه بر ارباب بینش روشن است
جوهری گر داری ای روشن سخن خاموش باش
غنچه رالب بستگی بند ملال از دل گشود
چشم فتح الباب داری، یکدهن خاموش باش
تا چو شمع انگشت بر حرف تو نگذارد کسی
با زبان آتشین درانجمن خاموش باش
کار شبنم از خموشی این چنین بالا گرفت
قرب گل می خواهی ای مرغ چمن خاموش باش
صفحه آیینه طوطی را به گفتار آورد
تا تو هم میدان نیابی، از سخن خاموش باش
گر زبان غنچه داری در دهن ای عندلیب
پیش کلک صائب رنگین سخن خاموش باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.